۱۳۹۴ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

hilariously

به نظرم رسیده بود که مقاله‌ی مشترک‌ِ سالِ ۲۰۰۰اش با جولیت فلوید درباره‌ی ویتگنشتاین و گودل اشکالی دارد. ئی‌میل زدم. یک هفته که گذشت و جوابی نرسید، سری به وبلاگ‌اش زدم و دیدم که سه ماه است مطلبِ جدیدی منتشر نکرده. پیرمرد یکی-دو سال بود وبلاگ می‌نوشت، با مطالبی بعضاً‌ چندهزارکلمه‌ای. ما علاقه‌مندان‌اش نگران شدیم، و دیروز شنیدیم که مردِ بزرگ مرده است.

مارتا نوسباؤم در وفاتیه‌ای که برای پاتنم نوشته گستردگیِ موضوعیِ نوشته‌های او را هم‌طرازِ ارسطو دانسته. هم‌طرازِ ارسطو باشد یا نباشد، وسعت و حجمِ نوشته‌های هیلری پاتنم حیرت‌انگیز است. [الآن مبهماً یادم آمد که پاتنم جایی چیزی شبیه به این نوشته بود که هر چه بزرگ‌تر می‌شوم ارسطو عاقل‌تر می‌شود!] و این در کنارِ نثرِ زیبا-و-روشن-و-دقیقِ مخصوص‌اش، با آن فراوانیِ زیادِ ایتالیک‌ها. پوپر هم که در جواب‌ِ ۱۹۷۴اش به پاتنم ابرازِ‌عصبانیت کرده بود از محتوای نقدِ پاتنم، باز از تروتازگیِ نثرش گفته بود.

نبودن‌اش غمگین‌کننده است. نه فقط اینکه همیشه بوده؛ عادت داشتیم همیشه باشد و زنده باشد و اندیشه تولید کند. برای من کسی بوده است مثلِ چامسکی و اِل. کوئـن، که عمرشان دراز باد...

خیلی از ما مقاله‌هایی از پاتنم در سیاهه‌ی محبوب‌ترین‌هایمان در فلسفه است؛ من اینها را به طرزِ ویژه‌ای دوست دارم (و در این فهرست، آخرین مقاله حمله‌ای است بسیار قوی به موضعِ ذات‌گرایانه‌ای که ماقبلِ آخری را یک دفاعِ کلاسیک از آن محسوب می‌کنند):

- Craig's theorem (1965)


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر