عصبانی
بودم از آنهمه تبلیغ برای آقای ناطقنوری و آنهمه اطمینان از اینکه ایشان
برنده خواهد شد. به علاوه، معتقد بودم که این اطمینانْ نابجا هم نیست، و این
عصبانیترم میکرد. میخواستم داد بزنم.
از
میانههای دههی شصت میتوانستم رأی بدهم، و هر بار قهر کرده بودم و کناره گرفته—"معنی
ندارد شرکت در انتخاباتی که هر کسی نمیتواند در آن کاندیدا بشود". به
بهترکردنِ اوضاع فکر نمیکردم: معتقد بودم که در شرایطِ غیردموکراتیک اصلاً نباید
رأی داد. اما این بار سیلِ تبلیغات آزارم میداد. گمان میکردم نمیتوانم تغییری
در نتیجه بدهم، و حتی نمیتوانم نسبتِ رأیِ رئیسجمهورِ منتخب به کلِّ آراء را به
طرزِ معناداری تغییر بدهم.
تصورم این بود که کمابیش همان کسانی رأی خواهند داد که قبلاً هم رأی میدادهاند.اطمینان داشتم که اکثریتِ بزرگی از رأیدهندگان به کسی رأی میدهند که، درست یا غلط، به "کاندیدای نظام" معروف شده بود. اشتباه میکردم!
تصورم این بود که کمابیش همان کسانی رأی خواهند داد که قبلاً هم رأی میدادهاند.اطمینان داشتم که اکثریتِ بزرگی از رأیدهندگان به کسی رأی میدهند که، درست یا غلط، به "کاندیدای نظام" معروف شده بود. اشتباه میکردم!
پانزده
سال پیش چنین روزی جمعه بود.
:) دوست داشتم.
پاسخحذفمن برای این ناشناس بسیار محترم یک پیشنهاد دارم. بیا و همهی هنرهایت را در یک پست طولانی عرضه کن و هرچه از هرکه میدانی بنویس. همهی آرایههای ادبیای که در چنته داری عرضه کن. کاوه هم آن را منتشر میکند. بعد از انجام این رسالت، دست از سر این جماعتِ منحرفِ منحط بردار. به قول فامیلاتون "ذرهم فی خوضهم یلعبون" یا "اذا مرّوا بالغو مرّوا کراما"
پاسخحذفلاجوردی نمیگذارم راحت زندگی کنی! منتظرم باش!
پاسخحذفبه نظر من مشکل این ناشناس آن است که نمی خواهد رسیدگی به اتهام «رابطهی نامشروع» کاوه با دختران و زنان را به حکومت مشروع کاوه بسپارد. از دید او سپردن ِ خطکش مشروعیت رابطههای شخصی به ساختاری که مشروعیتاش را با شلیک به شهروندانش از دستداده است، در مخیلهی نمیگنجد.کاوه هم اجازه مجازات خود را نمی دهد...او که در ارتباط با هر چیزی می نویسد، چرا این ناشناس را به رسمیت نمی شناسد و پاسخ نمی دهد؟
پاسخحذفدوستی تذکر داد که بخشی از این کامنت ظاهراً نقل شده است—بدونِ ارجاع—از مطلبی از وبلاگِ کمانگیر.
حذفhttp://persian.kamangir.net/?p=7954