۱۳۹۱ خرداد ۱۴, یکشنبه

در وصفِ—و مدحِ—شهشهانی




در روزِ دهمِ خردادِ امسال آقای دکتر سیاوش شهشهانی هفتادساله شد. این چند سطر مبتنی است بر بخشی استطرادی از صحبتِ من در دانشگاهِ صنعتیِ شریف به همین مناسبت (عنوانِ صحبتِ اصلی "شهشهانی و نشر ریاضی" بود).

---
در کارِ شهشهانی ویژگی‌ای هست که برای من بسیار مطلوب و غبطه‌برانگیز است. شاید بتوانم این ویژگی را اشرافیتِ همراه با کمال‌گرایی بخوانم. هر مطلبی، اگر قرار است منتشر بشود، باید به بهترین صورتِ ممکن باشد. (و این غیر از سخت‌گیری در خودِ این امر است که کدام آثارش را اصلاً منتشر کند.) این نحوه‌ی انتشار گاه زمانِ بسیار زیادی می‌برَد، که نمونه‌اش را در همین کتابِ حسابانِ سیاوش می‌بینیم: روزِ اولِ دانشگاه که بودم، در اولین جلسه‌ی ریاضیاتِ عمومیْ استاد که همانا دکتر شهشهانی بود گفت که چند سالی هست که دارد کتابی در ریاضیاتِ عمومی می‌نویسد. این چه سالی بود؟ شصت‌وهشت. ویراستِ اولِ کتاب در چه سالی منتشر شده است؟ هشتادوشش؟

 دیگر اینکه،  اگر تعهدی در موردِ موعدِ تحویل در کار نباشد، عجله‌ای برای انتشار در کار نیست. یک نمونه از مصادیقِ این ویژگیْ مقاله‌ی سیاوش در رهیافتی ریاضی به موضوعی در زیست‌شناسی است. مقاله‌ی عباس عدالت در یادنامه‌ی شصت‌سالگیِ سیاوش موضوع را توضیح می‌دهد و با چیزی که امروزه به گرادیانِ شهشهانی معروف است آشنایمان می‌کند. (عدالت نکته‌ی تأمل برانگیزی هم در موردِ سپاسگزاریِ سیاوش به ما می‌گوید: شهشهانی از سهمِ بزرگِ کسی در این مقاله صحبت می‌کند و می‌گوید که آن شخص تنها به خواستِ خودش بوده که نویسنده‌ی مشترکِ این مقاله نیست—قیاس کنید با وضعیتِ مقالاتِ مشترک در روزگارِ ما.)

اما چیزی هم هست که عدالت گزارش نکرده: اینکه این مقاله، که در ۱۹۷۹ منتشر شده، در ۱۹۷۴ پذیرش گرفته بوده است. صدها نسخه‌ی پیش‌چاپ‌اش در دنیا پخش شده بوده و شهشهانیِ جوان نمی‌نشسته نسخه‌ی نهایی را آماده کند، تا اینکه سردبیرِ مجله عوض می‌شود و به نویسنده شدیداً اخطار می‌دهد. می‌توانم سیاوش را تصور کنم که شاید با خودش می‌گوید حالا که نسخه‌های پیش‌چاپ هست؛ چه جای عجله‌ برای انتشارِ رسمی؟ و این مرا به یادِ کـُندیِ برخی فیلسوفانِ بزرگِ معاصر (از جمله سول کریپکی و دیوید کاپلان) می‌اندازد و عجله‌نداشتن‌شان در انتشارِ آثارشان. و گمان نکنیم که مجله‌ای که به مقاله‌ی سیاوش پذیرش داده بوده مجله‌‌ای جدیدالاحداث و گمنام (و البته جزوِ ISI!) بوده در مثلاً مالزی—مجله، مجله‌ی بسیار با پرستیژ و معروفِ  Memoirs of the AMS است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر