۱۳۸۹ بهمن ۱۴, پنجشنبه
[حدیثِ نفس]
کلاسِ فیلیپ کلارک جمعهها بود. از وقتی فهمیده بودم اولِ فروردین جمعه است خیالِ این پخته بودم که در جلسهی آن روز برای جمعِ شش-هفتنفریمان شکلات ببرم. حتی این را به بعضی از بچهها هم گفته بودم. جمعه شد و من بیشکلات رفتم سرِ کلاس.
بمبارانِ بغداد را تازه شروع کرده بودند. گفتم که ایرانیان لابد نوعاً از سقوطِ صدام حسین خوشحال میشوند، اما زدنِ بغداد... به مارتا و دنیل که اروپاییاند گفتم: تا حالِ مرا بفهمید، تصور کنید که از بیرونِ قاره حمله کرده باشند به رم یا پراگ یا آتن. بوش و بلر انگار دارند بخشی از تاریخ و فرهنگِ مرا تخریب میکنند.
هر قدر هم بگویم من صرفاً انسانام و جان و آزادیِ انسانها—از آن حیث که انساناند—برایم مهم است، باز برایم روشن است که برایم فرق میکند که این انسان اهلِ کجا است و چه نسبتِ تاریخیای با من دارد. (حرفام در موردِ شدتِ احساسام است، نه در موردِ نظرم در مورد حقوقِ افراد.) "الشعب یرید إسقاط الرئیس" ذهنام را اینقدر اشغال نمیکرد اگر به زبانِ محلی در پیونگیانگِ امروز یا در هاوانای ده سال پیش میخواندندش. حتی دمشق هم مثلِ قاهره نخواهد بود. انگار میدانِ التحریر همین کنار است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
چه به دل ام نشست،این حدیث نفس ات!
پاسخحذفآمریکا سر دوراهی
پاسخحذفاگه از مبارک دفاع نکنه، ته دل امیر عبدلله و شاه اردن و... رو بدجوری خالی کرده که نکنه فردا نوبت اونها باشه. البته اونها یا احمق تر از فهم این مطلبند یا ... ندارند و از رو بی رگی می گن هستیم تا ورمون داره.
اگر از مبارک حمایت کنه
شعار دموکراسی و مردم سالاری ش نقش بر آبه
بچه ها چقدر با این تبیین موافقید؟
به نظر شما این تحلیل ساده اندیشانه است یا بیانگر واقعیت نگاه ابزاری آمریکا و ... به مردم خاورمیانه و خیلی دیگر از کشورها؟
کمک کنید بهتر بفهمم
؛
پاسخحذفارزش یوزپلنگ ایرانی از «حقوق بشر» هم بیشتر است
پاسخحذفdaneshtalab.com/post/3
پروژه ای خیالی برای به دست دادن حدیث نفس کاوه می تواند این باشد که "شدت سنج" کاوه را باز کنیم و ببینم جنس پالس هایی عقربه را بیشتر بالا می برد. اگر دکتر لوکس زنده بود، این پروژه را به پژوهشکده ی او می بردیم.
پاسخحذفدر طرح مدکور کاوه مثلاً در معرض خبرهای زیر قرار می گرفت: حمله ی عراق به ایران، حمله ی عراق به کویت، حمله ی آمریکا به عراق، قتل های زنجیره ای، بازجویی زن سعید امامی، عصبانیت دانشجویان در ملاقات با خاتمی، تخریب آثار فرهنیگی افغانستان توسط طالبان، بمب گذاری انتحاری در اسرائیل و بغداد، سنگسار زنان، تبلیغات غرب علیه سنگسار زنان، تحریم های جهانی علیه ایران، ماجرای کهریزک، آلودگی هوای تهران، نامه ی عبدالله مومنی از زندان و مانند آن.بعد به کمک یک دستگاهی مثل اسپکتروم آنالیزر، حس کاوه و شدتش تحلیل و خواص مشترک پالس هایی را که بشترین شدت احساس را ایجاد کرده اند پیدا می شد.
به این صورت احتمال دارد بتوان مشخصات دقیقتری از "بخشی از تاریخ و فرهنگ من" و "نسبت تاریخی با من" به دست آورد و جغرافیای این نفس، تاریخش، همسایگان و همدلانش را شناخت.
لايك به كامنت قبلي!
پاسخحذفخاك مصر طرب انگيز : http://www.youtube.com/watch?v=ahCwBBndlVY
پاسخحذفدوری از خاک وطن هم صد البته غلظت حسی اش را بیشتر می کند ؛)
پاسخحذفبه نظرم اهمیت یک واقعه نزد یک نفر بستگی به نظام باوری اش دارد و چون بخش عمده ای از این نظام باوری با آجر کلام ساخته شده است باتبع اتفاقاتی در سطح معناییِ یکسان و در حوزه کلامی آشناتر، احساس قرابت بیشتری ایجاد می کنند.
خوشحال شدم از خواندناش؛ احتمالا به خاطرِ موضعی مشابه. (البته در موردی دیگر.)
پاسخحذف