۱۳۹۲ تیر ۱۰, دوشنبه

"شانه توان کرد به انگشتِ خویش"




بعد از سه ماه بی‌درآمدی، هفته‌ی پیش حقوق گرفتم. ظاهراً کارفرمای جدید حتی بعد از نگاه به این وبلاگ متقاعد نشده است که از همکاری با من معذور می‌باشد. موضوعی که درس می‌دهم برایم از جذاب‌ترین موضوعات نیست، و رفت‌وبرگشت‌ام برای هر جلسه هم بیش از چهار ساعت طول می‌کشد؛ اما این دوباره‌مزدگرفتن بسی لذیذ است.

۱۵ نظر:

  1. استاد عزیز ای کاش می شد در کلاسهای معنای زندگی شما شرکت می کردم.متاسفانه در شهرستان زندگی کردن این امکانات را از آدم می گیرد.آیا نسخه ی تصویری یا شنیداری ای از این جلسات نیست تا آن را بشود خریداری کرد؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من هم خیلی دوست دارم شرکت کنم. حداقل برای یک جلسه تا ببینم چه مباحثی و با چه دیدگاهی مطرح می شوند؟ ممکن است اجازه دهید استاد؟

      حذف
  2. راستش "خنگ مطلی"، "مشربه از زرناب"، "جامه‌ی اطلس"، "شانه‌ی عاج"، "آواز دف و چنگ نی"، همه به قول شیخ "دارد عوض"؛ اما "دست در آغوش خویش کردن" خیلی ستم است.
    no pun intended

    پاسخحذف
  3. بینوایِ دست در آغوش۱۰ تیر ۱۳۹۲ ساعت ۸:۵۴

    :) البته بستگی به دلبر دارد...
    وگرنه گاهی همان به که «دست در آغوش خویش»!!!!!

    پاسخحذف
  4. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  5. سلام استاد.. میشه در کلاستون شرکت کنم؟

    پاسخحذف
  6. متاسفانه کامنت گذاشتن با اسم دشواره و url میخواد و نهایتا نظر وارد نمیشه.. راحتترین راه برای کامنت گذاشتن انتخاب گزینه ناشناس هست. خوب میشه اگر این موضوع رو ساده تر کنید در وبلاگتون..

    پاسخحذف
  7. برای آن‌دسته از افرادی که علاقه‌مند به ‌شرکت در دوره "فیلسوفان تحلیلی و معنای زندگی" هستند:
    http://www.panjere-hekmat.com/news.php?id=151
    جای این "استااااد.." بازی و فیلان در کردن تشریف ببرین اطلاعات رو مشاهده کرده، ثبت نام نموده، در جلسات حضور به هم رسانده، اتش دانش خود را فرو نشانید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. البته خیلی هم خوب نیست که آدم "آتش دانش" خودشو "فرو بنشانه"، اونو دَسِش نزنین، بذارین همونجور شعله بکشه، یه فکری به حال عطش دانش و از این حرفاتون بکنین.

      حذف
    2. خانم شهرزاد
      شما مثل اینکه کلا عادت به مؤدب حرف زدن ندارید!!!
      من از ناشناسان قبلی که "استاد" نوشتن نیستم. اما چیز بدی هم در حرفشون نمی بینم که شما اینطور جواب میدی. شاید شما جزو آدم هایی هستید که از روش "پاچه گرفتن" برای نشان دادن اقتدار و سواد استفاده می کنند.
      هربار کامنتی گذاشتید همینطور عصبی و بی ادبانه بوده!
      به شما توصیه می کنم طرز بیانتون رو اصلاح کنید. چرا همیشه هر حرفی رو که لزوما به شما هم ربطی نداره با بی ادبی و چاشنی طنز مصنوعی جواب میدید؟!!
      کاوه جان تبریک میگم بابت شروع کار جدیدیت.

      حذف
    3. حدس خانم شهرزاد اینه که ناشناس ها همونایی هستن که زیرآب کاوه را زدن می خواهند محل کار جدید(سومین) را هم پیدا کنند. به کامنت و فحش زیر توجه کنید متوجه می شوید که حدسشون درست بوده نقشه شان برآب شده.

      حذف
  8. حکایت "دشمن دانا به از نادان دوست" دقیقا حکایت این شهرزاد قصه ماست!!!

    پاسخحذف
  9. سلام . ببخشید دکتر لاجوردی من روی لینک موضوع تدریستون که کلیک کردم به صفحه ی فلسفه ی ریاضی دائره المعارف استنفورد رسیدم ولی لینکی که یکی از کامنتهای بالا در مورد محل تدریستون گذاشته بود مربوط به دوره ی معنای زندگی بود که توی پنجره ی حکمت برگزار میشه . من به موضوعِ فلسفه ی ریاضی خیلی علاقه مندم و قبلا هم چند جلسه ای سر کلاستون که تو شریف بود اومدم ولی ممکنه بگین که این بار کجا درس میدین ؟ و امکانش هست که به نحوی اومد سر کلاستون ؟
    مرسی .

    پاسخحذف