بقالیای
حوالیِ میدانِ هفتِ تیر. بقیهی پولام را که داد دیدم هر آبمیوه را دوهزاروپانصد
تومان حساب کرده. در جوابِ سؤالام گفت "شما قیمتها را نمیدانید." گفتم
"میدانم: دیشب از تجریش خریدهام دوهزار تومان." قبول نکرد. پولام را
پس گرفتم.
در پیادهروی
جلوی مغازه زنگ زدم به ۱۲۴. بر خلافِ بارهای قبل، این بار کسی جواب داد—قبلاً پیامگیر
داشتند. مؤدب و دقیق بود. نشانی را پرسید. کمی بلندتر از معمولِ خودم صحبت میکردم،
شاید کمی (؟) بدجنسانه. نشانی دادم و موضوعِ شکایت را گفتم. آقای بقال از مغازه
آمد بیرون: "مهندس، فاکتور را دیدم؛ همان دوهزار تومان است."
کدِ پیگیری را تکرار کردم. مکالمه که تمام شد به آقای مغازهدار گفتم که میتواند
این را به مأمور توضیح بدهد.
قبلاً هم شکایت
کردهام. مشخصاً: هلیمفروشیِ معروفی محصولاش را گرانتر از چیزی که در تابلو
نوشته بود میفروخت. یک هفته بعد از شکایتام دیدم که تابلو را اصلاح کرده و قیمتِ
فروشْ همان است که اعلام کرده.
من در اقتصاد و در فلسفهی سیاسی دقیقاً بیسوادم. فعلاً
تصور و شهودم این است که علیالاصول در موردِ تقریباً هر کالایی اینطور است که میشود
به هر قیمتی فروختاش؛ اما این حقِ شهروندان است که قیمتهای هر کالایی در هر
فروشگاهی اعلامشده باشد و حکومت وظیفه دارد در این موارد از حقِ شهروندان دفاع
کند. این ربطی به تحریم—که ظاهراً چیزی فراتر از "کاغذپاره" است—و ربطی به وضعِ
اقتصاد و سیاست ندارد.
پینوشت. از حامد قدوسی ممنونام که موضوعی را توضیح داد و اجازه داد نامهاش را در اینجا منتشر کنم. حالا گمان میکنم که حرفام در این مورد که فروشنده وظیفه دارد قیمتها را اعلام کرده باشد احتمالاً غلط است.
سلام حامد.
سلام کاوه٬ امیدوارم خوب و خوش باشی
ببین من از زاویه نرماتیو اخلاقی نمیدانم آیا چیزی میدانم اضافه کنم یا نه. احتمالن باید بین شفاف بودن قیمت برای اطلاع همه (حتی کسانی که ذینفع نیستند) و شفاف بودن قیمت بین دو طرف معامله هم یک تفاوتی قایل بشویم. قاعدتا از دومی باید بشود دفاع قویتری کرد تا اولی.
ولی از زاویه تحلیل کارایی اقتصادی و رفاه چیزی که میگویی موضوع چندین محور بحث است:
۱) تبعیض قیمت (Price Discrimination): این مدل میگوید که فروشنده میتواند جنس را به هر کس متناسب با تمایل با پرداختش (Willinglness to Pay) قیمتگذاری کند که بسیار معمول است (علی آقای ساندویچی شریف هم به دانشجوها قیمت متفاوتی میداد). اگر چنین اتفاقی بیفتد فروشنده رانت بیشتری از خریداران استخراج میکند ولی خب عمده ماجرا میشود انتقال رانت از خریدار به فروشنده. چون خیلی از مدلهای رفاه اقتصادی روی رفاه کل جامعه به عنوان شاخص رفاه تمرکز دارند این برایشان اثر جدی به حساب نمیآید (چون مجموع مازاد تفاوتی نمیکند). ولی میشود در انواع مثالها نشان داد که این تبعیض و در واقع یکسان اعلامنکردن قیمت گاهی به نفع فقرا خواهد بود. فرض کن غذایی هست که قیمت تولیدش ۱۰۰ واحد است. من فقط میتوانم ۱۱۰ واحد بدهم و تو ۲۰۰ واحد. اگر فروشنده بخواهد به هر دو یک قیمت بفروشد شاید قیمت را ۲۰۰ تعیین کند و من را از دست بدهد و فقط تو را نگه دارد (۱۱۰ تعیین نمیکند چون سود ۲۰۰ برای یک نفر بیش از ۱۱۰ برای دو نفر است). حال اگر بتواند تبعیض قایل شود به تو 200 میفروشد و به من 110 و لذا من هم غذا گیرم میآید و تو هم از معامله راضی هستی.
پینوشت. از حامد قدوسی ممنونام که موضوعی را توضیح داد و اجازه داد نامهاش را در اینجا منتشر کنم. حالا گمان میکنم که حرفام در این مورد که فروشنده وظیفه دارد قیمتها را اعلام کرده باشد احتمالاً غلط است.
--
سلام حامد.
تصورِ من این است که هر فروشگاهی
که به عمومِ مردم جنس میفروشد باید قیمتِ کالاهایش را اعلام کرده باشد. (و به
نظرم یک نتیجهی این قید این خواهد بود که قیمتِ کالا باید مستقل از این باشد که
خریدارِ بالقوه کیست.)
حالا من خیلی خوب میدانم که نه هیچ
اقتصاد بلدم نه فلسفهی سیاسی. (سالها است میخواهم نوزیک بخوانم و فرصت نمیشود.)
در کمالِ بیسوادی، متمایلام به اینکه بازار باید آزاد باشد و دخالتِ دولت در هر
حیطهای باید کمینه باشد.
خیلی ممنون میشود اگر یک وقتی راهنماییام
کنی در موردِ چیزی که در موردِ قیمت گفتم. آیا این حرف از نظرِ شخصِ تو پذیرفتنی
است؟ آیا مکاتبی هستند که با آن موافق باشند؟ مکاتبی که با آن موافق نباشند؟ آیا
این تصورِ من ناشی از سادهانگاری است؟ چه چیزهایی را مفروض گرفتهام که احساس میکنم
فروشنده باید قیمتِ کالاهایش را اعلام کند؟
شاد باشی،
کاوه.
-
سلام کاوه٬ امیدوارم خوب و خوش باشی
ببین من از زاویه نرماتیو اخلاقی نمیدانم آیا چیزی میدانم اضافه کنم یا نه. احتمالن باید بین شفاف بودن قیمت برای اطلاع همه (حتی کسانی که ذینفع نیستند) و شفاف بودن قیمت بین دو طرف معامله هم یک تفاوتی قایل بشویم. قاعدتا از دومی باید بشود دفاع قویتری کرد تا اولی.
ولی از زاویه تحلیل کارایی اقتصادی و رفاه چیزی که میگویی موضوع چندین محور بحث است:
۱) تبعیض قیمت (Price Discrimination): این مدل میگوید که فروشنده میتواند جنس را به هر کس متناسب با تمایل با پرداختش (Willinglness to Pay) قیمتگذاری کند که بسیار معمول است (علی آقای ساندویچی شریف هم به دانشجوها قیمت متفاوتی میداد). اگر چنین اتفاقی بیفتد فروشنده رانت بیشتری از خریداران استخراج میکند ولی خب عمده ماجرا میشود انتقال رانت از خریدار به فروشنده. چون خیلی از مدلهای رفاه اقتصادی روی رفاه کل جامعه به عنوان شاخص رفاه تمرکز دارند این برایشان اثر جدی به حساب نمیآید (چون مجموع مازاد تفاوتی نمیکند). ولی میشود در انواع مثالها نشان داد که این تبعیض و در واقع یکسان اعلامنکردن قیمت گاهی به نفع فقرا خواهد بود. فرض کن غذایی هست که قیمت تولیدش ۱۰۰ واحد است. من فقط میتوانم ۱۱۰ واحد بدهم و تو ۲۰۰ واحد. اگر فروشنده بخواهد به هر دو یک قیمت بفروشد شاید قیمت را ۲۰۰ تعیین کند و من را از دست بدهد و فقط تو را نگه دارد (۱۱۰ تعیین نمیکند چون سود ۲۰۰ برای یک نفر بیش از ۱۱۰ برای دو نفر است). حال اگر بتواند تبعیض قایل شود به تو 200 میفروشد و به من 110 و لذا من هم غذا گیرم میآید و تو هم از معامله راضی هستی.
۲) مدلهای جست و جو (Search Models) با صحبت
تو همجهتتر است. این مدلها میگویند که وقتی جست و جو هزینهبر باشد هر فروشندهای میتواند قیمت شبهانحصاری اعمال کند (همین چیزی
که مردم در ایران به آن میگویند دلبهخواهی بودن قیمت). ولی اگر به طریقی قیمتهای همه به اطلاع مردم
برسد این قدرت از دست
فروشنده میرود و ضمنا کل جامعه هم در هزینههای جست و جو (رفتن از این مغازه به آن) صرفهجویی میکند. البته از آن طرف میتوانیم
بگوییم که باز همه مغازهها میتوانند به من مشتری خاص
قیمت خاص من را بگویند و این اتفاق بیفتد. مثلا همه خطوط
هوایی به من که وترن یا بازنشسته هستم ممکن است قیمت
متفاوتی بدهند.
امیدوارم کمکی کرده باشد.
قربانت
حامد
امیدوارم کمکی کرده باشد.
قربانت
حامد
تعجب می کنم که معتقدی "علیالاصول در موردِ تقریباً هر کالایی اینطور است که میشود به هر قیمتی فروختاش". حدس میزنم در رابطه با تئوریِ ارزشِ کار چیزی خوانده باشی. دستِ کم به قدری که ویکیپدیا نوشته (ببخشید اگر دستِ کم گرفتم. این گمان تنها بر مبنایِ قضاوتِ خودت از دانشِ اقتصادت بود). و تصور میکنم هر شخصِ معقولی دلیلِ خوبی برایِ این داشته باشد که چرا قیمت باید متناسب (یا مساوی، بسته به نظریهٔ اقتصادِ سیاسیِ موردِ علاقه اش) داشته باشد.
پاسخحذفلابد ایشون معتقده به آزادی بی قید و شرط در بازار.ارزش واقعی کالا میتونه هزار تومن باشه ولی مغازه دار میتونه بگه صدهزارتومن میفروشه. عرضه، تقاضا و رقابت بازار رو تعدیل میکنه.
حذفموضوع این مطلب "بعضی حقوق شهروندی" است و کاوه باز ارتباطِ بین حقوق مختلف یادش میرود. میگویم "یادش میرود" یا تجاهلالعارف میکند چون سادهانگاری حیرتبرانگیزش را از سرِ ندانستن یا نفهمیدنِ ارتباطات حق، شهروندی، سیاست و اقتصاد نمیدانم.
پاسخحذفچه شادیای به کاوه دست داده از این پیگیری موفقیتآمیز مطالبهی مدنی و حالا شادمانهتر گزارشش را مینویسد (با لحاظ کردن نظر کارشناسی) شاید با این امید که این راه ادامه یابد. "این" شادی کودکانه (و نه هر شادی کودکانه) سخت غمگینم میکند.
نبودید دلمون براتون تنگ شده بود،جناب مرتیکه .
حذفحالا که با ورود حامد صبغۀ اقتصادی این پست بیشتر شده است فکر کردم میتوانم بخشی از نقل قول یک فعال اقتصادی را ـ جدای از هر ربطی ـ اینجا بگذارم:
پاسخحذف"اولا بنده افتخار می کنم که کشاورز و دامدار هستم. کشاورزی در خانواده ما یک سنت است. مواردی که علیه من در رسانه ها تبلیغ شده باعث افتخار من است. من افتخار می کنم که با زحمت بیش از 20 سال توانسته ام ولو یک وجب از خاک میهنم را ابادتر کنم." ..."مالکیت اراضی کشاورزی که من روی انها کار کرده ام برایم به اندازه بال مگسی ارزش ندارد. افتخار من تنها به آباد شدن میهن عزیز و تولید ولو یک کیلو گندم داخلی بیشتر است."
به نقل از:
http://www.humanrights-iran.ir/news-26139.aspx
به نظرم خوب میشود که پینوشتهایی اینچنینی را در پستِ جداگانهای بگذارید، تا کسانی که از گوگلریدر برای دنبال کردن وبلاگ استفاده میکنند این پینوشتها را از دست ندهند.
پاسخحذفکاوه از همه چیز بگذریم، ای کاش آن جا بودم تا ببینم چه گونه بلند صحبت می کنی!! اصلا" مگر tone صدای تو بالا هم می رود؟
پاسخحذف