آقای محمدجواد لاریجانی دبیرِ
ستادِ حقوقِ بشرِ قوهی قضائیهی جمهوری اسلامی ایران با وبگاهِ رسمیِ همین ستاد
مصاحبه کردهاند و نظرشان را در موردِ این ادعا که در ایران با زندانیانِ سیاسی
بدرفتاری میشود توضیح دادهاند. چیزی که برای من در اینجا
مهم است تعریفی است که آقای لاریجانی از زندانیِ سیاسی بهدست دادهاند:
زندانی سیاسی یعنی کسی که در چارچوب قوانین، فعالیت
سیاسی کرده اما او را به ناحق به زندان انداخته اند
چرا که حاکمان و گردانندگان نظام کار او را دوست نداشته اند.
براساس این تعریف در نظام جمهوری اسلامی هیچ زندانی سیاسی وجود ندارد یعنی کسی نیست که فعالیت سیاسی قانونی انجام داده
باشد و چون حکومت از کار او خوشش نمی آمده و آن
را دوست نداشته به زندان افتاده باشد.
میخواهم این تعریف
را مختصراً بررسی کنم بدونِ اینکه واردِ این بحث بشوم که در ایران زندانیِ سیاسی
هست یا نیست.
تصورِ من—که در این امور بسیار
کمسوادم—این است که اینکه حکومت از کارِ کسی خوشاش نیاید احتمالاً در
هیچ مفهومِ جدیِ سیاسیای مدخلیت ندارد؛ بنابراین تصور میکنم که منظورِ آقای
لاریجانی این است که زندانیِ سیاسی کسی است که علیرغمِ قانونی بودنِ کارِ
سیاسیاش و به علتِ انجامِ آن کارِ سیاسی زندانی شده است. اما حالا
بیایید فرض کنیم که در زمانِ سلطنتِ محمدرضا پهلوی انتشارِ نوعِ خاصی از جملات در
موردِ شخصِ اولِ مملکت جرم بوده باشد (مثلاً نصیحتکردناش، یا گفتنِ اینکه در
فلان امر اشتباه کرده است، یا خطابکردناش به صیغهی مفرد). در این صورت، طبقِ
تعریفِ آقای لاریجانی، کسی که به دلیلِ سخنرانی بر ضدِ شاه زندانی میشد زندانیِ
سیاسی نمیبود چرا که رفتارش قانونی نمیبود. یا مثلاً راسلِ میانسال که برای
تبلیغاتِ صلحطلبانهاش زندانی شد زندانیِ سیاسی نبوده است—راسلِ هشتادوچندساله هم
که بابتِ تبلیغ علیهِ تولیدِ سلاحهای هستهای زندانی شد زندانیِ سیاسی نبوده است.
و غیرذلک. تعریفِ آقای لاریجانی معقول به نظر نمیرسد.
شهودِ من این است که، علیالقاعده،
مفهومِ زندانیِ سیاسی ربطِ وثیقی دارد به مفهومِ جرمِ سیاسی: احتمالاً
زندانیِ سیاسی کسی است که زندانی است چرا که در دادگاهِ صالحی اثبات شده است که
مرتکبِ جرمِ سیاسیای شده است. (این تعریفْ تعریفی از منظرِ حکومت است؛ شاید خودِ
زندانی صالحبودنِ دادگاه را قبول نداشته باشد.) و در این مرحله است که باید جرمِ
سیاسی را تعریف کنیم. اگر در این با من همدل باشید که زندانیِ سیاسی
چنین ربطی به جرمِ سیاسی دارد، در این صورت احتمالاً با این هم همدل
خواهید بود که آقای لاریجانی اگر به نتایجِ تعریفاش پایبند باشد باید بپذیرد که
در ایران نه فقط زندانیِ سیاسی نداریم، که اصلاً جرمِ سیاسی—یا دستکم جرمِ سیاسیای
که ارتکاباش مستوجبِ زندان باشد—مصداق ندارد چرا که از تعریفِ ایشان (به اضافهی
این حکم که زندانیِ سیاسی به علتِ جرمِ سیاسیاش زندانی شده است) نتیجه میشود که
فعل یا ترکِ فعلی که جرمِ سیاسی است، هم جرم است و هم قانونی است!
از طرفِ دیگر، طبقِ اصلِ
صدوشصتوهشتمِ قانونِ اساسیِ جمهوری اسلامی ایران،
رسیدگی به
جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری
صورت می گیرد. نحوه انتخاب، شرایط، اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم
سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین می کند.
اگر استدلالِ من صحیح باشد،
آنگاه صِرفِ تأمل در تعریفِ آقای لاریجانی یکی از تکالیف قانونگذارانِ عادی را
ساقط میکند. یعنی اگر تعریفِ آقای لاریجانی را بپذیریم، آنگاه با اندکی تأمل
معلوم میشود که هیچ چیزی جرمِ سیاسی محسوب نمیشود.
خلاصه اینکه من گمان میکنم منطقاً نمیشود اینها را
توأماً پذیرفت:
-
زندانیِ سیاسی کسی
است که به واسطهی کارِ سیاسیِ قانونیای زندانی شده است [برگرفته از صحبتِ آقای
لاریجانی].
-
زندانیِ سیاسی کسی
است که به واسطهی جرمِ سیاسی زندانی شده است [احتمالاً برآمده از معنای "زندانی سیاسی"].
-
از نظرِ قانونِ
اساسی (اصلِ ۱۶۸) جرمِ سیاسی علیالاصول ممکن است رخ بدهد.
-
احکام دادگاه ها
باید مستدل و مستند به مواد قانون و اصولی باشد که بر اساس آن حکم صادر
شده است.
[قانونِ اساسی، اصلِ ۱۶۶].
-
قانونِ اساسی
مجموعهای منسجم و معقول است.
اگر از یک کشاورز (که به کشت گندم و جو اشتغال دارد) یا احیاناً سیاستمدار (که نماینده یا معاون وزارتخانه بوده باشد) ـ به دلیل عدم تخصصشان ـ بتوان شنید که زندانی سیاسی کسی است که بطور قانونی جرمی مرتکب شده، شنیدن این سخن از "استاد منطق" یا دبیرِ "ستادِ حقوقِ بشرِ" ...
پاسخحذفنه! از او هم میتوان شنید.
علیرغم این گفتهی ایشان که"مانند بقیه کشاورزان ایران در زمین خود گندم و جو کاشته" اند، به نظر میرسد جنابشان از ابتدا گندمنمای جوفروش بودهاند و این حرفه در خانوادهشان "یک سنت است."
پاسخحذفاین جمله تان بسیار عالی است : "یعنی اگر تعریفِ آقای لاریجانی را بپذیریم، آنگاه با اندکی تأمل معلوم میشود که هیچ چیزی جرمِ سیاسی محسوب نمیشود."
پاسخحذفبسیار عالی و خوب بود این متن
دنبال منطق گشتن در سخنانِ اقای لاریجانی مبتنی بر پیشفرضهایی است، از جمله (و نه منحصر به) موارد زیر:
پاسخحذف1. ایشان منطقِ ریاضی تدریس میکرده است، یا "همهکارهی" جایی است که علم منطق در آن کاربرد زیادی دارد، درنتیجه قاعدتاً باید حرفش منطقی باشد. مشابه اینکه کسی که فرض کنیم اگر کسی درس "اخلاق در خانواده" میدهد، آن آموزهها را در رفتار خود رعایت میکند.
2. ایشان عموماً حرف منطقی میزدهاند، درنتیجه بنا به قاعدهی استحساب میتوان فرض کرد این حرف هم منطقی دارد.
3.اهل علم و منطق جایگاه به ایشان با دیدهی تحسین و احترام مینگرند، در نتیجه حرفهای ایشان باید منطقی داشته باشد.
4. مقامهای مسئول (یعمی صاحبمنصبان) در میهن آریایی-اسلامی عموماً حرفشان منطق دارد، در نتیجه باز بنا به قاعدهی استحساب، ایشان هم نباید مستثنی باشد.
پیشنهاد میکنم دوستان این فهرست را تکمیل کنند شاید منطقِ بعضی از پستهای کاوه روشنتر شود.