۱۳۹۰ تیر ۱۳, دوشنبه

شتاب



ملاقات‌هایمان را—همه‌ی ملاقات‌هایمان تا آن روز را—برایش فهرست کردم. از هر کدام نشانه‌ای گفتم: پارکِ نیاوران، مسمومیتِ خفیف، ریتالین، "اَه تو چقدر خوبی"، و غیره. از اولین دیدار هنوز دو هفته نگذشته بود.

گفت که یک جورِ دیگر هم می‌شود توصیف کرد:

بارِ اول،


بارِ دوم،

بارِ سوم،

چهارم، پنجم، ششم، هفتم.


۵ نظر:

  1. طبعِ ظریف تری دارد این هم ملاقاتی شما!

    پاسخحذف
  2. ابتدا ساعت پست را دیدم و بعد هم عنوان را - قبل از اینکه متن را بخوانم -. گفتم حتما برای نوشتن این متن این همه شتاب داشته اید که جلسه را ترک کردید.

    پاسخحذف
  3. شتاب نكن وقتي شتابي برايت ندارد

    پاسخحذف
  4. ریتالین و دیگر هیچ.

    پاسخحذف