۱۳۸۹ اسفند ۱۳, جمعه
کابوسِ مردِ لنگ
اورشلیم، بالاخره.
برای دیدنِ او آمده بودم که میگفتند چنان حرفهایی میزده—چنان کارهایی که میگفتند میکند را که بعضی ساحران هم میتوانند. معبد آرام نبود.
کاسبان و خریداران را بیرون میراند و بساطِ صرافان و کبوترفروشان را واژگون میکرد و به آرامی میخروشید "مکتوب است خانهی مرا خانهی دعا خواهند خواند؛ اما شما لانهی دزداناش میکنید." خودش بود.
با بیش از همهی توانام خیز گرفتم: "ای ناصری..." شنیدم. برگشت و دیدم. به طرفام آمد.
ولی هر نابالغی که در معبد بود زمزمه کرد—و زیاد بودند—"هوشیعانا، ابنِ داوودا"، و به طرفام که میآمد معلوم بود که در فکرِ اعتراضِ لحظهی بعدِ کاهنان است. بی درنگ و تأمل دستی به پای من و بر چشمانِ آن دیگری کشید، و برگشت که اولیای کیشِ کهنه را با نقلِ درخشانِ قولی از مزامیر ساکت کند.
و من حاضر بودم پای دیگرم را هم بدهم تا، بهجای شفای اینیکی، کمی نگاهام کرده باشد.
۱۳۸۰.
. برای الی. بعد از خواندنِ متــّی ۱۵-۲۱:۱۲.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
متّی به روایت ِ "محفوظ".
پاسخحذفممنون که خوب نوشتهای، کاوه.
پاسخحذفبه مردِ لنگ:
دیدم که گفتهای "...بعضی ساحران هم میتوانند"، و گفتهای "با بیش از همهی توانام..." و گفتهای "بی درنگ و تأمل..." و "و من حاضر بودم...". اما مطمئنی در نگاهات چیزی بوده بیشتر از آنچه او دیده بوده است؟ و خود را طالبِ چیزی بیش از آنچه او فهمیده بوده نشان داده بودهای؟!
بیربط به این موضوع، داشتم قسمتی از المیزان را میخواندم. از اینجا: http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=30160&level=4&subid=30160
پاسخحذفکه جایی مربوط شد به نظرِ قبلیام:
و كلمه ( دعا ) و ( دعوت ) به معناي اين است كه دعا كننده نظر دعا شده را به سوي خود جلب كند ، و كلمه ( سؤال ) به معناي جلب فائده و يا زيادتر كردن آن از ناحيه مسؤول است ، تا بعد از توجيه نظر او حاجتش برآورده شود ، پس سؤال به منزله نتيجه و هدف است براي دعا ( مثل اينكه از دور يا نزديك شخصي را كه دارد ميرود صدا ميزني ، و ميخواني ، تا روي خود را برگرداند ، آن وقت چيزي از او ميپرسي تا به اين وسيله حاجتت برآورده شود ) پس اين معنا كه براي سؤال شد جامع همه موارد سؤال هست ، سؤال علمي براي رفع جهل ، و سؤال به منظور حساب و سؤال به معناي زيادتر كردن خير مسؤول به طرف خود ، و سؤالهاي ديگر .