اینکه میتوان به اصول پایبند بود و هزینه داد چیزی نیست که برای اثباتاش خیالپردازی لازم باشد: کافی است نگاه کنیم به محمد علی، که دیروز درگذشت و ناماش ابتدائاً چیزِ دیگری بود.
قهرمانِ مشتزنیِ دنیا هستید در سنگینوزن، و کشور در حالِ جنگ است. نمیخواهید بجنگید. این را با صدای بلند اعلام میکنید، و افکارِ عمومی هم اینطور نیست که تماماً همراهِ شما باشد. ایالت در پیِ ایالت خودداری میکنند از اینکه برایتان جوازِ مسابقه صادر کنند. عنوانِ قهرمانیتان را میگیرند. مشتزنِ صاحبسبکِ بسیار برجسته را در اوجِ جوانی بیش از سه سال از مسابقات محروم میکنند. فرار نمیکند، به کانادا نمیرود، پناهنده نمیشود.
ممکن است بسیار باهوش باشیم مثلِ فیلسوفِ بزرگ، یا نهچندان باهوش مثلِ بزرگترینِ مشتزنان؛ شجاعت و آزادگی تابعی از هوش نیست. یا تابعی از سن و نژاد. و لازم نیست شخصی باشیم که در کلاسِ جهانی بشناسندمان: میشود منشیِ سادهای بود در ایالاتِ متحدهی دههی ۱۹۵۰ که جای نشستناش را به سفیدپوستان نمیدهد، و بازداشت میشود و شغلاش را از دست میدهد.
پینوشت.
پینوشت.
آنمقدار که من شنیده و خواندهام، رسانههای بزرگِ غربی این قهرمان را بیاستثناء محمد علی میخوانند (نام: محمد؛ نامخانوادگی: علی). جالب است که در ایران اغلب نامِ او را محمدعلی کلِی میگویند و مینویسند (تو گویی ناماش محمدعلی است، نامخانوادگیاش کلی).
کاش روشن باشد که من نمیگویم که همه باید شجاع باشند و هزینه بدهند. من فقط ستایش میکنم این قهرمانانِ اصیل را. از طرفِ دیگر، کسی که در نبودِ عسسْ یادش میآید که رشادت بهخرج دهد به نظرم شخصیتِ ضعیفی دارد، و این کارش را اگر وسیعاً به نمایش بگذارد من عیبی در این نمیبینم که در موردش نظر بدهیم. و این باز هنوز از کسی بهتر است که از مهلکه دور است و از بیرون دیگران را ترغیب میکند که خطر کنند.
کاش روشن باشد که من نمیگویم که همه باید شجاع باشند و هزینه بدهند. من فقط ستایش میکنم این قهرمانانِ اصیل را. از طرفِ دیگر، کسی که در نبودِ عسسْ یادش میآید که رشادت بهخرج دهد به نظرم شخصیتِ ضعیفی دارد، و این کارش را اگر وسیعاً به نمایش بگذارد من عیبی در این نمیبینم که در موردش نظر بدهیم. و این باز هنوز از کسی بهتر است که از مهلکه دور است و از بیرون دیگران را ترغیب میکند که خطر کنند.
شرح مختصر پایبندبودن به اصول و هزینهدادنِ محمدعلی به نقل از صفحهی ویکیپدیای فارسی وی چنین است:
پاسخحذف«در سال ۱۹۶۶ بود که وی به از حضور در ارتش آمریکا برای جنگ ویتنام سر باز زد و اعلام کرد که هرگز به روی همنوعان ویتنامی خود آتش نمیگشاید، که همین مسئله مدتها سر زبانها بود و پس از آن حتی از حضور در رقابتهای بوکس به مدت ۵ سال محروم شد و گواهینامه بوکسش نیز به حالت تعلیق درآمد، البته مدتی بعد این محکومیت به ۳ سال کاهش پیدا کرد. دادگاه محمدعلی را به جرم فرار از خدمت زیر پرچم به پنج سال زندان محکوم کرده بود ولی با پرداخت مبلغ ضمانت به زندان نرفت. او دوران محرومیت را با شرکت در مجامع سیاسی، شرکت در برنامههای تلویزیونی و سخنرانی در دانشگاهها سپری کرد. او در این مدت کمتر به تمرین بوکس میپرداخت.»
در همان لحظاتی که کاوه این پست را مینوشت، یک اتفاقِ *کوچکِ* دیگر هم افتاد و آن اینکه یک «آقایی» بعد از هفت سال انفرادی به خانهاش برگشت (اسمش را هم نمیاورم تا احساساتِ کاوه جریحهدار نشود). شرحِ اقداماتی که منجر به «پرداختِ بهای هفتساله» شد نیز در صفحهی ویکیپدیای این «آقا» میتوان خواند و با بهایی که محمدعلی داد مقایسه کرد و بعد به این نتیجه رسید که:
۱. مرغ همسایه غاز است.
۲. به قول آیتالله سید موسی شبیری زنجانی (در کتابِ «جرعهای از دریا») علاقه/بیعلاقگی در ادراک تاثیر میگذارد.
۳. انفرادی چیست، ما خودمان «از مسابقهمحرومشدهمذگان» داریم.
۴. ای «فرارکردگان، پناهندگان، به کانادا رفتگان» زندگی محمدعلی را نُصبالعین قراردهید، باشد که رستگار شوید.
۵. بهترین نمونههایِ «پابند بودن به اصول و بهادادن» نیز، مثل همهی جنسهای خوبِ دیگر از امریکا میآید.
۶. همه موظف نیستند درمورد همهچیز نظر بدهند. اما درنوشتن انتخاب میکنیم و گاهی حرفهایی که نمیزنیم از حرفهایی که میزنیم مهمتر است.
پ.ن. متاسفم که مجبورم این تذکر را بدهم که من ارادت و علاقهای به قوم و قبیلهی آن «آقا» و رهبري «هیوممانند»شان ندارم.
جسارتن معروض میدارد: نمونه های «جنس خوب» جملگی از آمریکا نیستند بلکه مورد «فیلسوف بزرگ» انگلیسی بود.
حذف«محمد علي معلم دامغاني، رييس فرهنگستان هنر شعري در مدح فضايل اخلاقي «محمدعلي كلي» ورزشكار مسلمان باسابقه و اسطوره بوكس در جهان سرود.:
پاسخحذفرحمه الله مَحمَد علي كلي
به شبستان خوشدلي شد وي
ني اي از نيستان ايزد بود
عاقبت سوي نيستان شد ني
سال هفتاد و دو به مشهد شد
خاكبوس اما ما از ري
قرب هفتاد و چارسال بزيست
تا بر او جاده جهان شد طي
سرفرازي يگانه بود و گذشت
بوده چون او؟؟ بگو كجا كي؟ كِي
يادگار بلال اول بود
ماند ايمانش يادگار از وي
كس نماند بگيتي الا هو
جملگي فاني اند الا حي»
لینکِ شعر در سایت فرهنگستان هنر
http://goo.gl/Qdt3YY
سوالی داشتم. اگر کسی از اصولش این باشد که باید همیشه عملی را انجام داد که در مجموع کمترین هزینه را، برای خود شخص و دیگران، به همراه داشته باشد و احتمالا بیشترین منفعت را، درباره اش چه میگویید؟ چنین فردی ممکن است معتقد باشد حضورش در مرکزی آکادمیک منافعی، مادی و معنوی، برای خود و جامعه دانشگاهی دارد که در مقایسه با آن ریش گذاشتن و شرکت در گزینش و حتی خلاف واقع گفتن در آن بازجویی و باز حتی تعهدی دادن هایی هزینه چندانی محسوب نمی شود. اگر فرض کنیم واقعا حضور این شخص نعمتی در آکادمیا ست، آیا این فرد "قابل ستایش" نیست؟ او هم اصولی دارد که به آن پایبند مانده است، اگر مساله پایبندی به اصول در همه شرایط است. در غیر این صورت اگر ملاک شما پایبندی به اصول خاصی است چه بهتر سر آن ارزش آن اصول بحث شود نه به طور کلی سر پایبندی به اصول.
پاسخحذفبدیهی است که مثالم متوجه هیچ فرد واقعی نبود.
همدلانه با جملهی ماقبلِ آخرِ شما: اینکه پایبندی به اصولْ شخص را قابلِ ستایش کند به نظرِ من چیزی نیست که نسبت به محتوای اصولْ خنثی باشد. با تعبیرِ شما، مسأله "پایبندی به اصول در همه شرایط" نیست. با یکسانبودنِ بقیهی امور، به نظرِ من خودِ پایبندی به اصول فقط وقتی فضیلت است که این پایبندی مستلزمِ پرداختنِ هزینهای غیربدیهی باشد.
حذفدر مثالِ شما که حضورِ آن شخصِ فرضیْ در مجموع مفید است (علیرغمِ ترویجِ ریا و دروغ)، خب، حضورِ آن شخص بنا به فرض *مفید* است. اما در این رفتار چیزی نمیبینم که *قابلِ ستایش* باشد.
http://www.mghaed.com/interviews/InterviewShargh17Khordad95.jpg
پاسخحذفhttp://www.radiofarda.com/content/f3-habib-mohamadali-iranian-society/27800771.html
پاسخحذف