"مسیرشو عوض میکنه. از یه نفر رد میشه. سانتر میکنه."
اینها را یکی از بهترین گزارشگرانِ فوتبالِ سیمای جمهوری اسلامی چند شب پیش در گزارشِ یکی از بازیهای یورو ۲۰۱۶ میگفت. گزارشْ تلویزیونی بود و بینندگان قاعدتاً خودشان داشتند اینها را میدیدند. حالا البته بیانصافی نمیکنم و قبول دارم که همهی آنچه گزارشگرانِ ما میگویند از این جنس نیست؛ اما به نظرم روشن است که بخشِ زیادی از آنچه در گزارشها میشنویم چیزهایی است که واقعاً لازم نیست گفته شود.* اینطور بهنظرم میرسد که گزارشگرانِ تلویزیونیِ ما گزارششان فرقِ چندانی نمیکرد اگر که برای رادیو گزارش میکردند.
عمدهی چیزهای دیگری که گزارشگرانِ فوتبالِ سیمای جمهوری اسلامی میگویند در سه دسته میگنجد: تاریخ و تحلیل و آمار. در موردِ تاریخ حرفِ چندانی ندارم. در موردِ آمار تصورم این است که آنچه گزارشگرانِ ما میگویند بعضاً فجیع است و مهیاکنندهی مسیر برای تفکرِ خرافی است: "انگلستان هرگز در دورِ مقدماتیِ یورو در بازیهایی که گلِ اول را خورده نبرده است" (و این تازه از آمارهای خوب است؛ در گزارشِ بازیهای باشگاهی، از روزِ سهشنبه و پیراهنِ دومِ تیم و ماهِ ژوئن و اینجور چیزها هم میشنویم).
و اما تحلیلهای گزارشگرانِ ما. من مدتها است گزارشِ خارجیها را نشنیدهام؛ اما تصورم این است که علیالقاعده هر کسی صلاحیتِ این را ندارد که فوتبال (یا هر ورزشِ دیگری) را تحلیل کند.** آقای گزارشگر آیا هرگز در هیچ باشگاهِ حرفهایای بازی کرده است؟ آیا هرگز مربی بوده است؟ هرگز آیا در هیچ مسابقهی رسمیای داور بوده است؟ آفرین به شما که از بچگی فوتبال نگاه میکردهاید و عضوِ تیمِ مدرسهتان بودهاید و نشریاتِ فوتبالی را مطالعه میکردهاید و تاریخ بلدید؛ اما آیا صِرفِ اینها شما را کارشناسِ فوتبال میکند؟
و نکتهی آخر اینکه احتمالاً در بعضی جاهای دیگرِ دنیا، کسی که دارد فوتبال (یا کشتی، یا والیبال ...) گزارش میکند، در محل حضور دارد و میتواند چیزهایی ببیند و به ما بگوید که دوربین نشان نمیدهد. گزارشگرِ ما در تهران نشسته است و دارد همزمان با ما همان چیزهایی را میبیند که ما میبینیم. چیزی مثلِ "روزنامه"ها و "خبرگزاری"هایی که اخبار را در اینترنت دنبال میکنند و گزارش مینویسند و امضا هم میکنند! (و شواهدی هم هست که سانسورْ مستقل از گزارشگر عمل میکند؛ وقتی ما داریم یک صحنهی یک ساعت پیش را میبینیم، گزارشگر هم نمیداند که الآن در زمین چه میگذرد.)
کاش میشد سیمای جمهوریِ اسلامی این امکان را به مخاطباناش بدهد که بازی را بدونِ گزارشِ گزارشگرانِ صداوسیما ببیند، همراه با صدای استادیوم.
--
* موضوع فقط این نیست که بخشِ زیادی از آنچه میشنویم زاید است؛ این هم هست که، به گمانِ من، این روالِ توضیحِ آنچه دارد نمایش داده میشود ذهنِ بیننده را تنبل میکند.
به نظرِ من حتی گفتنِ این هم که "بِیل / برای رمزی / دوباره خودِ بیل" چیزی است که برای رادیو مناسب است، نه تلویزیون. در اینجا چندان برای من اهمیتی ندارد که روالِ گزارش در مثلاً انگلستان یا اسپانیا چگونه است. برای تقریب به ذهن: به نظرِ من اینکه در این بیست سالِ اخیر برای بسیاری از ترانهها ویدئو ساخته میشود کارِ منحطی است؛ حالا صِرفِ یادآوریِ اینکه در امریکا و اروپا هم همین کار را میکنند (گیرم به دستِ اهلِ فنّ و با کیفیتِ بهتر و با اصالتِ بیشتر) نظرِ مرا تغییر نمیدهد.
** به نظرِ من هر کسی مجاز است هر موضوعی را تحلیل کند. حرفام در موردِ رسانهای بزرگ است و اینکه چه کسانی را برای گزارشِ فوتبال انتخاب کند.
عمدهی چیزهای دیگری که گزارشگرانِ فوتبالِ سیمای جمهوری اسلامی میگویند در سه دسته میگنجد: تاریخ و تحلیل و آمار. در موردِ تاریخ حرفِ چندانی ندارم. در موردِ آمار تصورم این است که آنچه گزارشگرانِ ما میگویند بعضاً فجیع است و مهیاکنندهی مسیر برای تفکرِ خرافی است: "انگلستان هرگز در دورِ مقدماتیِ یورو در بازیهایی که گلِ اول را خورده نبرده است" (و این تازه از آمارهای خوب است؛ در گزارشِ بازیهای باشگاهی، از روزِ سهشنبه و پیراهنِ دومِ تیم و ماهِ ژوئن و اینجور چیزها هم میشنویم).
و اما تحلیلهای گزارشگرانِ ما. من مدتها است گزارشِ خارجیها را نشنیدهام؛ اما تصورم این است که علیالقاعده هر کسی صلاحیتِ این را ندارد که فوتبال (یا هر ورزشِ دیگری) را تحلیل کند.** آقای گزارشگر آیا هرگز در هیچ باشگاهِ حرفهایای بازی کرده است؟ آیا هرگز مربی بوده است؟ هرگز آیا در هیچ مسابقهی رسمیای داور بوده است؟ آفرین به شما که از بچگی فوتبال نگاه میکردهاید و عضوِ تیمِ مدرسهتان بودهاید و نشریاتِ فوتبالی را مطالعه میکردهاید و تاریخ بلدید؛ اما آیا صِرفِ اینها شما را کارشناسِ فوتبال میکند؟
و نکتهی آخر اینکه احتمالاً در بعضی جاهای دیگرِ دنیا، کسی که دارد فوتبال (یا کشتی، یا والیبال ...) گزارش میکند، در محل حضور دارد و میتواند چیزهایی ببیند و به ما بگوید که دوربین نشان نمیدهد. گزارشگرِ ما در تهران نشسته است و دارد همزمان با ما همان چیزهایی را میبیند که ما میبینیم. چیزی مثلِ "روزنامه"ها و "خبرگزاری"هایی که اخبار را در اینترنت دنبال میکنند و گزارش مینویسند و امضا هم میکنند! (و شواهدی هم هست که سانسورْ مستقل از گزارشگر عمل میکند؛ وقتی ما داریم یک صحنهی یک ساعت پیش را میبینیم، گزارشگر هم نمیداند که الآن در زمین چه میگذرد.)
کاش میشد سیمای جمهوریِ اسلامی این امکان را به مخاطباناش بدهد که بازی را بدونِ گزارشِ گزارشگرانِ صداوسیما ببیند، همراه با صدای استادیوم.
--
* موضوع فقط این نیست که بخشِ زیادی از آنچه میشنویم زاید است؛ این هم هست که، به گمانِ من، این روالِ توضیحِ آنچه دارد نمایش داده میشود ذهنِ بیننده را تنبل میکند.
به نظرِ من حتی گفتنِ این هم که "بِیل / برای رمزی / دوباره خودِ بیل" چیزی است که برای رادیو مناسب است، نه تلویزیون. در اینجا چندان برای من اهمیتی ندارد که روالِ گزارش در مثلاً انگلستان یا اسپانیا چگونه است. برای تقریب به ذهن: به نظرِ من اینکه در این بیست سالِ اخیر برای بسیاری از ترانهها ویدئو ساخته میشود کارِ منحطی است؛ حالا صِرفِ یادآوریِ اینکه در امریکا و اروپا هم همین کار را میکنند (گیرم به دستِ اهلِ فنّ و با کیفیتِ بهتر و با اصالتِ بیشتر) نظرِ مرا تغییر نمیدهد.
** به نظرِ من هر کسی مجاز است هر موضوعی را تحلیل کند. حرفام در موردِ رسانهای بزرگ است و اینکه چه کسانی را برای گزارشِ فوتبال انتخاب کند.
«انگلستان هرگز در دورِ مقدماتیِ یورو در بازیهایی که گلِ اول را خورده نبرده است.»
پاسخحذففردوسیپور، مدرس بهترین دانشگاه فنی کشور، اینها را میگوید. به نظرم، فقط و فقط وقتی این دادهها مفید است که از لحاظ «علم آمار» قابلیت پیشبینی به ما بدهد.
از لحاظ احتمال ریاضی، این که در گذشته وقتی «گل اول را خورده نبرده است»، میتواند برای پیشبینی همین بازی فعلی انگلیس مفید باشد؟
اگر نگویند "بِیل / برای رمزی / دوباره خودِ بیل" از کجا بفهمیم که کدام بازیکن است؟ شماره پیراهنشان معلوم است؟ یا چهرهشان از دور دیده میشود؟
پاسخحذفدر صحنههای زیادی میشود شمارههای بازیکنان را دید، و در بسیاری از بازیها (از جمله در همهی بازیهای یورو ۲۰۱۶) اسمِ بازیکنان پشتِ پیراهنشان نوشته شده. نوعاً در ابتدای بازی تلویزیون اسمِ بازیکنان و شمارهشان و جایِ معمولشان در زمین را نشان میدهد، و اتفاقی از جنسِ گلزدن و اخطار و تعویض هم اگر رخ بدهد، تلویزیون اسم را برایمان مینویسد.
حذف(غیر از اینها، حتی اگر بیل و رمزی را نشناسیم (و لازم/مفید باشد بشناسیم)، و فرض کنیم که قسمتِ "بیل / برای رمزی" مفید یا لازم باشد، بعید است که در این بازهی بسیار کوتاه اسمِ بیل را فراموش کرده باشیم و خودمان نفهمیم که رمزی توپ را به خودِ بیل داده است!)
به نظرم گزارش کردن بازی توسط یک نفر، می تواند یک احساس مشترک بین بیننده ها ایجاد کند. مثلا لحظه ی گل ایران به استرالیا که توسط جواد خیابانی گزارش شده. فکر نمی کنم آن لحظه بدون صدای خیابانی آن احساس مشترک را به ما ایرانی ها بدهد.
پاسخحذفسلام
پاسخحذفگزارش تلویزیونی حتما باید با گزارش رادیویی تفاوت کند. در مورد آمار و تحلیل هم با شما موافقم. اما یک سوال: گزارشِ تلویزیونیِ خوب به نظرتان چگونه است؟
از اینکه نوشته اید: «کاش میشد سیمای جمهوریِ اسلامی این امکان را به مخاطباناش بدهد که بازی را بدونِ گزارشِ گزارشگرانِ صداوسیما ببیند، همراه با صدای استادیوم.» منظورتان امتناع گزارش تلویزیونی خوب نبوده، بوده؟
سلام.
حذفتصورِ دقیقی ندارم که گزارشِ خوبِ تلویزیونی چگونه چیزی خواهد بود. به نظرم یک شرطِ لازماش این است که چیزی از جنسِ "بیل / برای رمزی / دوباره خودِ بیل" نداشته باشد، یا بسیار کم داشته باشد. شاید این هم خوب باشد که کسی که گزارش میکند کارشناس باشد و دربارهی استراتژیها و تاکتیکها توضیح بدهد.
نه: منظورم این نبوده که گزارشِ خوب ممکن نیست. اما در هر صورت، حالا/مادام که گزارشها اینطورند، ترجیح میدهم بدونِ گزارش--و با شنیدنِ صدای استادیوم--بازی را ببینم.