۱۳۹۲ خرداد ۱۰, جمعه

در بابِ احتیاطِ عالمان در نقلِ آنچه شنیده‌اند



آقای دکتر غلامعلی حدادعادل کاندیدای محترمِ یازدهمین دوره‌ی انتخاباتِ ریاستِ جمهوری اسلامی ایران چند روز پیش در یکی از برنامه‌های تبلیغاتیِ تلویزیونی‌شان چیزی در موردِ مهاجرت گفتند. واحد مرکزی خبر گزارشی منتشر کرده است که بخشِ مربوطی از آن را با حفظِ املا و غیره نقل می‌کنم:


[...] ابن بطوطه جهانگرد مراکشی وقتی از ایران عبور می کند و به چین می رود تعریف می کند و در سفرنامه اش می نویسد که یک روزی امیر عزت کرد و احترام گذاشت و ما را سوار این قایقهایی کرد که در روی رودخانه شناور بودند و به تفرج رفتیم در کنار ما در قایق دیگری در کشتی کوچک دیگری خنیاگران و رامشگران آواز می خواندند و شعر فارسی می خواندند و بعد ابن بطوطه که ایرانی نبوده آنها بخاطر او شعر فارسی بخوانند اصلا خواندن شعر فارسی رایج بوده ابن بطوطه دو بیت را نقل کرده است که در زمان ما که سفر نامه او چاپ شده است معلوم شده است که این دو بیت از سعدی است که می گوید:
« تا دل به مهرت داده ام در بهر فکر افتاده ام
چون در نماز استاده ام گویی به محراب اندری
آفاق را گر دیده ام مهر بتان ورزیده ام
خوبان فراوان دیده ام اما تو چیز دیگری
این نکته نشان می دهد که چهل سال فقط آن زمان از درگذشت سعدی گذشته بوده یعنی ایرانیها به اندازه ای به چین سفر می کردند که چهل سال بعد از فوت سعدی شعر سعدی را برده بودند که نقل محفل و نقل زبان خوانندگان چینی شده بوده پس مهاجرت همیشه بوده و ایرانیان همه جا حضور داشتند در کشورهای دیگر هم ایرانیها بودند [...].


جنابِ آقای دکتر حدادعادل که بیش از یک دهه است که رئیسِ فرهنگستان زبان و ادب فارسی هستند لابد متنِ سفرنامه‌ی ابن‌بطوطه را خوانده‌اند و بی‌اطلاع حرف نمی‌زنند و لابد بر خلافِ این وبلاگ‌نویس نظرشان این نیست که این حکایتِ نسبتاً مشهورْ نامعقول است و در چند موضع جای سؤال دارد. اما به نظرم شایسته‌تر بود که جنابِ آقای دکتر حدادعادل که رئیسِ بنیاد سعدی هم هستند توجه می‌فرمودند که بیتِ دوم از سعدی نیست و از امیرخسرو دهلوی است که در هند زندگی می‌کرده است.

۷ نظر:

  1. وبلاگ‌نویس مذکور به این نکته اشاره نکرده که این روایت در کتاب درسی "فارسی" (که اتفاقا آقای حداد از نویسندگان آن "به‌شمار می‌آیند") آمده.
    احتمالا منبع ایشان همان کتاب است.
    و تو خود حدیث مفصل بخوان...
    البته ایشان هنگام تدریس هم از آن‌چه از تالیفات سال‌های پیششان در ذهن دارند استفاده می‌کنند و اعتقادی به لزوم رجوع دوباره به منایع نمی‌بینند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. در بابِ شکلِ کلام هم ارتجاع‌شان مشهود است: "فرهنگِ برهنگی و برهنگیِ فرهنگی" را به "اقتصادِ مقاومتی و مقاومتِ اقتصادی" برگردانده‌اند!

      حذف
  2. چندین سال پیش یکی از استادان بزرگ ادبیات فارسی در مواجهه با دُرفشانی مشابهی از ریاست فرهنگستان ادب و زبان فارسی گفته بود
    از این گاوریشان نگیرد مرا دل
    چه ضحاکِ ظالم، چه حدادِ عادل
    حتما انتظار ندارید که من نام آن استاد را بگویم.

    پاسخحذف
  3. یادم نیست دقیقا کدوم شاعر معاصر، ولی موقع ترک یک جمعی ادبی ( که آنجا برای پذیرایی شیر شتر هر هفته سرو می شد) چنین سرود:

    نوشتم کز قلم ریزد مرا دُر
    وزان در صفحه ی گیتی شود پُر

    گر اینانند نقادان معنی
    نه دیدار عرب نه شیر اُشتُر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. *گرفتم کز قلم ریزد مرا در
      البته فک کنم. کسی نمی دونه شاعرش کی بوده؟

      حذف
  4. نبردند راه کسی را به منزل
    نه شداد ظالم، نه حداد عادل

    پاسخحذف
  5. کاوه جان میشه توضیح بعدی از چه جهت این حکایت نامعقوله؟

    پاسخحذف