برای من که در ایران زندگی میکنم عملاً مهم است که چه کسی رئیسجمهور میشود. فرقِ عملی—فرقِ ملموس در زندگیِ روزمره—دارد که کسی که رئیسجمهور میشود هدفِ اعلامشدهاش اصلاحِ وضعِ اقتصاد باشد یا احیای گفتمانِ انقلابِ اسلامی؛ فرق دارد که بگوید باید با قدرتهای بزرگِ خارجی تنشزدایی/تخاصمزدایی کنیم یا چیزهایی بگوید که با این حرف سازگار نیست؛ فرق دارد که در مناظره گفته باشد باید فضا را بازتر کرد و فیلترینگ و برخورد با شهروندانِ بینندهی شبکههای تلویزیونیِ ماهوارهای را ملایمتر کرد یا اینکه با لحن و منطقِ کتابهای درسیِ راهنماییِ سی سال پیش گفته باشد که البته باید برخورد کرد با کسانی که ایمانِ ایرانیان و بنیانِ خانواده را هدف گرفتهاند. اگر گمان میکنیم که اصولاً همیشه کاندیداها کمابیش یکی هستند و فرقِ عملیای ندارد که کدامشان رئیسجمهور شوند خوب است تصور کنیم که در سالِ هشتادوچهار چه میشد اگر آقای معین یا آقای هاشمیرفسنجانی یا حتی آقای لاریجانی یا اصلاً هر کدام از کاندیداهای پیروزنشدهی آن سال رئیسجمهور میشد، و تصورمان را مقایسه کنیم با وضعِ مملکت در دورهی آقای احمدینژاد.
شباهتهایی بین یکی از کاندیداهای محترم و آقای احمدینژادِ هشت سال پیش میبینم، و این مرا دقیقاً میترسانَد از اینکه آن کاندیدای محترم رئیسجمهور بشود... کسانی هستند که به ضرسِ قاطع میگویند نظامِ جمهوری اسلامی اجازه نخواهد داد کسِ دیگری رئیسجمهور بشود. من این نظریه را قبول ندارم، و معتقدم که در نظرِ نظامْ ریاستِ هیچیک از آقایانِ احرازصلاحیتشده خطرناک نیست—و گر نه صلاحیتشان را تأیید نمیکرد: نظام نشان داده است که، در موضوعِ راهدادنِ افراد به مسابقه، در رودربایستیِ کسی نمیمانَد و از افکارِ عمومی هم اندیشه نمیکند. به نظرم دوستانی که به نظریهی خودشان-هر-که-را-بخواهند-رئیسجمهور-میکنند معتقدند خوب است کمی هم احتمال بدهند که اشتباه میکنند. (دیدهام که کسی نوشته که احتمالِ مؤثربودنِ رأی ما "یک صدم درصد" [یعنی 0.0001] هم نیست، و اصلاً "عقلا محال" است که حکومت بخواهد کسِ دیگری رئیسجمهور بشود. شخصاً ترجیح میدهم محتاطانهتر حرف بزنم.) در بدترین حالت، رأیدادنِ من به آقای روحانی—یا آقای عارف—اتلافِ وقت خواهد بود؛ اما به نظرِ من این اتلافِ احتمالیِ وقت ضررش بسیار کمتر خواهد بود از ضررِ ریاستِ آن کاندیدای محترمِ شبیه به آقای احمدینژاد بر قوهی مجریه.
این به نظرِ من حرفِ نامربوطی است که: هر که را بخواهند برنده اعلام میکنند و لذا رأیدادنِ ما فقط آمارِ رأیدهندگان را بالا میبرَد. درست باشد یا غلط، بیربط است چرا که اگر نظام اهلِ تقلبکردن باشد، رأی هم ندهیم آمار را هر قدر بخواهد اعلام میکند.
این هم به نظرِ من تصمیمِ بجایی نیست که روی برگهی رأی اسمِ کسی را بنویسیم که رسماً جزوِ کاندیداها نیست: فایدهی احتمالیاش (اینکه به جایی گزارش بشود که مجموعاً روی فلان تعداد برگِ رأی نامِ آقای موسوی نوشته شده؟) به نظرِ من به اتلافِ رأیی نمیارزد که میتوانست شمرده شود و احتمالاً تأثیری بگذارد. سادهاندیشانهبودن به کنار، به نظرم این ایده حتی میتواند نامعقول باشد: از قضا، برخی از کسانی که از این ایده حمایت میکنند بهجدّ معتقدند که در انتخاباتِ چهار سال پیش وسیعاً تقلب شده است. به نظرم غریب است که کسی که معتقد است حکومت اهلِ تقلب در انتخابات است امیدوار باشد که حکومت تغییری در رفتارش ایجاد بشود وقتی که ببیند روی تعدادِ زیادی برگِ رأی اسمِ آقای موسوی نوشته شده—مطابقِ نظرِ معتقدان به نظریهی تقلب، حکومت یک بار واقعاً دیده که اکثریتی از آراء از آنِ آقای موسوی بوده و این باعت نشده کارِ دمکراتیکِ امانتدارانه را انجام بدهد؛ حالا قاعدتاًِ دیدنِ نامِ آقای موسوی روی برگهها باعث نمیشود که حکومتْ توبه کند یا متنبه بشود یا بترسد.
وقتی—به هر دلیلی—از نتیجهی اعلامشدهی انتخاباتِ قبلیِ ریاستجمهوری سرخورده شدهایم یا اصلاً با سازوکارِ فعلیِ انتخابات موافق نیستیم، آسانترین کار قهرکردن است. به نظرم اقتضای عقلانیت این است که از هر فرصتی استفاده کنیم و سعی کنیم اوضاع بهتر شود، یا دستکم بدتر نشود.
فراز:
پاسخحذفمرسی!
وقتی نظرت درباره شرکت درانتخابات مجلس گذشته ایجابی بود، تعداد زیادی از ما با نظرت موافق نبودیم.
حالا و چند روز مانده به انتخابات، بسیاری از دوستان اصلاح خواه در پس ذهنشان استدلال هایی از جنس آنچه که اینجا آورده ای وجود دارد. بنابراین گمان من این است که اگر اتفاق عجیبی نیفتد (مثل عدم ائتلاف یا رد صلاحیت روحانی یا ...) تعداد درشتی از ما در انتخاباات شرکت خواهیم کرد.
یک نکته ی جالب در نوشته ی قبلی تو این بود:
"همیشه میشود به کسی که گمان میکنیم مجموعاً بهترین است—بهترین از بینِ امکاناتِ موجود—رأی داد"
اعتراف می کنم که در زمان انتخابات مجلس، هیچ تفاوتی میان کاندیداهای تأیید صلاحیت شده نمی دیدم. اما صدق جمله ی تو امروز درباره ی (مثلاً) شخصی مثل علی مطهری کاملاً ثابت شده است.
ممنون
پاسخحذف"این به نظرِ من حرفِ نامربوطی است که: هر که را بخواهند برنده اعلام میکنند و لذا رأیدادنِ ما فقط آمارِ رأیدهندگان را بالا میبرَد. درست باشد یا غلط، بیربط است چرا که اگر نظام اهلِ تقلبکردن باشد، رأی هم ندهیم آمار را هر قدر بخواهد اعلام میکند"
پاسخحذفاین حرف درست که اگر رای هم ندهیم اگر نظام اهل تقلب باشد رای را بالا اعلام می کند تا احتمالا تبلیغی برای خود کرده باشد و خود را موجه جلوه دهد یا به هر انگیزه دیگر. اما یک حالت دیگر هم قابل تصور است و این که کسی رای ندهد نه با این نیت که احتمالا "در تعداد آرای که اعلام می شود" تاثیر بگذارد بلکه می خواهد بگوید که ای نظام - توائی که ممکن است تقلب بکنی یا نکنی - تو که خود تعداد واقعی آراء را می دانی پس من با رای ندادنم می گویم قبولت ندارم و باید در روشت تغییر دهی. حال می خواهی تعداد را بالا اعلام کن.
در اینجا به نظر می رسد رای ندادن چندان هم بی ربط نباشد حداقل نظام در خلوت خود می فهمد که چه قدر مقبولیت دارد هر چند ممکن است آن را به گونه ای دیگر انعکاس دهد. و به نظرم تنها راهی است که کسی که سیاست های کلان حکومت را قبول ندارد می تواند از طریق انتخابات نظرش را اعلام کند البته با رای ندادن.
هر چند به حال یکی از نامزدها بالخره از بقیه بهتر است و فرق است میان تفکر احمدی نژادی و ... اما به هر حال حکومت رای به هر یک از احراز صلاحیت شدگان را به مثابه تاییدی برای خود می داند.
پاراگرافِ زیر را از اینجا
پاسخحذفhttp://persian.kamangir.net/?p=8192
کش رفتهام. خواندنِ تمام مطلب را به همه و این پاراگراف را به کاوه توصیه میکنم:
توصیهی پایانیام به طرفدارانِ مشارکت در انتخابات برای بهبود وضعیت موجود است. برای ترغیب دیگران به رأی دادن، بهترین تاکتیک “دماغت را بگیر و رأی بده” است. این تاکتیک اولاً مبتنی بر دروغ و دغلبافی و “حُسنتراشی” نیست. ثانیاً همدلی شما با مخالفانتان بر سر رذائل داوطلب موردنظر کارایی تأثیرگذاری بیشتری دارد. انتخابات ۱۳۸۴ باید از این حیث به شما درس آموخته باشد.
عجالتاَ پاراگراف توصیه شده به کاوه که خیلی باحال بود.
حذفمن هم مردد هستم و مشکلم اینه که اگر سه باره مثل دو بار قبل اونی که بهش رای دادم پیروز نشه دچار یه افسردگی میشم که حدود شش ماه لازمه داره تا از ان ریکاور بشم.اما ما که هشت ساله افسرده ایم این شش ماه هم روش.
پاسخحذفیک نظر با عزیمتگاه کاملاً متفاوت در حمایت از رأی دادن
پاسخحذفhttp://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2013/06/post-608.html