ناشناس: تا ناشناس های سرشار از عقده ای مثل تو هستن به امثال لاجوردی برای سناریو نوشتن احتیاجی نیست. شماها رو ول کردن بین ملت که هر روز پاچه یکی بگیرین.
آن "بیمحاکمه" چقدر این حس را خراب میکند. انگار جایی زندگی میکنیم که این موضوع اهمیتی دارد. ترجیح میدادی شخصی مانند "جواد آزاده" "کارشناس پرونده"اش بود، روی صفحهی تلویزیون اعترافش را میدیدیم و بعد میفرستادندش پیش نسرین ستوده (که لابد فکر میکنی خربزه خورده و چشمش کور که پای لرزش بنشیند)؟
:(
پاسخ دادنحذفخسته نباشید
پاسخ دادنحذفبرو مرتیکه! اینقدر پرستو پرستو می کنی انگار هیچکس نمی دونه چیکاره ای! ککت هم نمی گزه. مطمئن باش پرستو دربیاد دیگه اسمتم نمیاره عزیزم.میگن در نگارش سناریوی چشم روباه همکار خوبی بودی...
پاسخ دادنحذفپرستو امروز (یکشنبه) آزاد شد.
پاسخ دادنحذفناشناس:
پاسخ دادنحذفتا ناشناس های سرشار از عقده ای مثل تو هستن به امثال لاجوردی برای سناریو نوشتن احتیاجی نیست. شماها رو ول کردن بین ملت که هر روز پاچه یکی بگیرین.
آن "بیمحاکمه" چقدر این حس را خراب میکند. انگار جایی زندگی میکنیم که این موضوع اهمیتی دارد. ترجیح میدادی شخصی مانند "جواد آزاده" "کارشناس پرونده"اش بود، روی صفحهی تلویزیون اعترافش را میدیدیم و بعد میفرستادندش پیش نسرین ستوده (که لابد فکر میکنی خربزه خورده و چشمش کور که پای لرزش بنشیند)؟
پاسخ دادنحذفپرستو آزاد شد.اما در این چهل روز که پرستو در حبس بود تو کجا بودی؟ مشغول تشویق به شرکت در انتخابات? Good luck
پاسخ دادنحذف