ترتیبِ سورها البته مهم است. مثلاً در جملهی سعدی در جدالاش با مدعی (نقل—بدونِ حفظِ رسمالخط و سجاوندی—از گلستان، متنِ مصحَحِ غلامحسین یوسفی، چاپِ دوم انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۹، صفحهی ۱۶۵):
و از جملهی مواجبِ سکون و جمعیتِ درون که توانگر را میسر میشود یکی آنکه هر شب صنمی دربرگیرد که هر روز بدو جوانی از سر گیرد [...].
شیخ نمیگوید که صنمی هست که توانگر میتواند هر شب او را در برگیرد—و این چیزی میبود که برای داشتناش توانگریِ بسیار ویژهای لازم نیست. صحبتِ این نیست که صنمی هست که هر شب هست؛ صحبتِ این است که هر شب صنمی هست، که ممکن است صنمِ جدیدی باشد یا نباشد. (در ضمن، ظاهراً در اینجا شیخ "صنم" را کمابیش به معنای داف بهکار برده است.)
>در ضمن، ظاهراً در اینجا شیخ "صنم" را کمابیش به معنای داف بهکار برده است.
پاسخحذفLOL :)
گاهی به نظر می رسه تخصص تو در داف شناسی و به طور خاص داف شناسی تطبیقی هست نه فلسفه تحلیلی و منطق.
بله . ظاهراً در " صنمی" ، "ی" نکره است نه وحدت. با این توضیح که از " یای وحدت فقط یک بودن در مقابل جمع اراده میشود با صرف نظر از نکره بودن یا معرفه بودن ملحوق". (لغت نامه دهخدا) و البته شیخ در مورد " دو" صنم هیچ توضیحی نداده.
پاسخحذفاگر حرف خود سعدی ملاک باشد،این صنم/داف/زن حداقل سالی یک بار عوض میشده است
پاسخحذفزن نو كن ایدوست هر نوبهار
كه تقویم پاری نیاید بكار