دوستِ عزیزی که ریاضیدان است و در ایالاتِ متحده زندگی میکند پریروز نشانیِ مقالهای از وبسایتِ حرفهایِ نسبتاًمشهوری در فلسفه را برایم فرستاد. عنوانِ مقاله "نمونهای از انتحالِ گسترده (یادداشتِ مهمان)" است و دربارهی آقای دکتر محمود خاتمی است. با اعتماد به وبسایتِ رسمیِ دانشگاه تهران، آقای دکتر محمود خاتمی هنوز (ظهرِ شانزدهمِ آبانِ ۱۳۹۳) در گروهِ فلسفهی دانشگاه تهران استادِ تمام است.
مقاله بخشهایی از رسالهی دکتریِ آقای محمود خاتمی در دانشگاهِ دارام در انگلستان را نقل میکند، رسالهای که آقای خاتمی در ۱۹۹۶ از آن دفاع کردهاند. بخشهای منقول، تقریباً واژه به واژه جملاتیاند از کتابی که در ۱۹۷۴—یعنی زمانی که آقای خاتمی حدوداً دوازدهساله بودهاند—منتشر شده است. (در فهرستِ منابعِ رسالهی آقای خاتمی ذکری از آن کتاب نیست، و دستِ نویسنده هم از دنیا کوتاه است.) طرفه اینکه کتابِ ۱۹۷۴ دربارهی ابنطفیل است و رسالهی آقای خاتمی دربارهی صدرا؛ در بخشهای منقول در مقاله، اسمِ ابنطفیل یا ضمیرِ راجع به او با اسمِ صدرا جایگرین شده است. مقاله مدعی است که بخشهای دیگری از رسالهی آقای خاتمی هم از جاهای دیگری برداشته شده است.
بخشِ دیگری از مقاله دربارهی کتابی است که، دستکم تا جایی که از عنواناش برمیآید، دربارهی آثارِ فلسفیِ آقای دکتر محمود خاتمی است—کتاب به انگلیسی است و گویا نامِ نویسندهاش (سوفیا تیلور) را اگر در گوگل جستوجو کنیم نتیجهی مربوطی جز این بهدست نمیآید که نویسندهی همین کتاب است. مقاله با ذکرِ چندین جمله از این کتاب استدلال میکند که این کتاب مصداقِ روشنی از سرقت است؛ اما من به دو دلیل به این کتاب نمیپردازم. اول اینکه متنِ کتاب، که تا دیروز میشد در اینترنت دیدش، از دسترس خارج شده است. (در مدخلِ ویکیپدیای انگلیسیِ آقای دکتر محمودِ خاتمی هم میشود دید که دیروز حذفیاتِ بسیار گستردهای انجام شده است.) دوم اینکه منطقاً محال نیست که سازندگانِ این کتاب صرفاً برای شوخی یا برای مخدوشکردنِ اعتبارِ آقای دکتر محمود خاتمی این کتاب را سرهم کرده باشند اما مریدانِ آقای دکتر خاتمی جدیاش گرفته باشند. با این حال، نکتهای باقی میمانَد: ناشرِ این کتاب، طبقِ آنچه هنوز میشود در صفحهی رسمیِ آقای دکتر خاتمی در وبسایتِ دانشگاه تهران دید، همان مؤسسهای است که، فقط در سالِ ۲۰۱۰، هشت (بله: ۸) کتابِ آقای دکتر محمود خاتمی را منتشر کرده است. کدامیک از این کتابها در کتابخانههای دانشگاهِ تهران موجود است؟ آیا مسؤولانِ گروهِ فلسفه این کتابها را دیدهاند؟ آیا این کتابها در ارتقاءِ آقای دکتر خاتمی به استادتمامی سهمی داشته است؟ نمیدانم.
چندان دغدغهی این را ندارم که اعتبارِ دانشگاهِ دارام در دهههای اخیر در چه وضعیتی است، و وضعیتِ ناشرانی از قبیلِ خانهی نشرِ دکتر مولر را هم—که تعدادشان کم نیست—اهلِ فنّ از پیش میدانستهاند که چگونه است. من فعلاً نگرانِ اعتبارِ دانشگاهِ تهران هستم، با سابقه و دستآوردهایش و نقشِ بسیار مهماش در آموزشِ عالی در ایران.
پینوشت (یازدهمِ آذر). بیانیهی دانشگاه تهران با تاریخِ دهمِ آذر.
مقاله بخشهایی از رسالهی دکتریِ آقای محمود خاتمی در دانشگاهِ دارام در انگلستان را نقل میکند، رسالهای که آقای خاتمی در ۱۹۹۶ از آن دفاع کردهاند. بخشهای منقول، تقریباً واژه به واژه جملاتیاند از کتابی که در ۱۹۷۴—یعنی زمانی که آقای خاتمی حدوداً دوازدهساله بودهاند—منتشر شده است. (در فهرستِ منابعِ رسالهی آقای خاتمی ذکری از آن کتاب نیست، و دستِ نویسنده هم از دنیا کوتاه است.) طرفه اینکه کتابِ ۱۹۷۴ دربارهی ابنطفیل است و رسالهی آقای خاتمی دربارهی صدرا؛ در بخشهای منقول در مقاله، اسمِ ابنطفیل یا ضمیرِ راجع به او با اسمِ صدرا جایگرین شده است. مقاله مدعی است که بخشهای دیگری از رسالهی آقای خاتمی هم از جاهای دیگری برداشته شده است.
بخشِ دیگری از مقاله دربارهی کتابی است که، دستکم تا جایی که از عنواناش برمیآید، دربارهی آثارِ فلسفیِ آقای دکتر محمود خاتمی است—کتاب به انگلیسی است و گویا نامِ نویسندهاش (سوفیا تیلور) را اگر در گوگل جستوجو کنیم نتیجهی مربوطی جز این بهدست نمیآید که نویسندهی همین کتاب است. مقاله با ذکرِ چندین جمله از این کتاب استدلال میکند که این کتاب مصداقِ روشنی از سرقت است؛ اما من به دو دلیل به این کتاب نمیپردازم. اول اینکه متنِ کتاب، که تا دیروز میشد در اینترنت دیدش، از دسترس خارج شده است. (در مدخلِ ویکیپدیای انگلیسیِ آقای دکتر محمودِ خاتمی هم میشود دید که دیروز حذفیاتِ بسیار گستردهای انجام شده است.) دوم اینکه منطقاً محال نیست که سازندگانِ این کتاب صرفاً برای شوخی یا برای مخدوشکردنِ اعتبارِ آقای دکتر محمود خاتمی این کتاب را سرهم کرده باشند اما مریدانِ آقای دکتر خاتمی جدیاش گرفته باشند. با این حال، نکتهای باقی میمانَد: ناشرِ این کتاب، طبقِ آنچه هنوز میشود در صفحهی رسمیِ آقای دکتر خاتمی در وبسایتِ دانشگاه تهران دید، همان مؤسسهای است که، فقط در سالِ ۲۰۱۰، هشت (بله: ۸) کتابِ آقای دکتر محمود خاتمی را منتشر کرده است. کدامیک از این کتابها در کتابخانههای دانشگاهِ تهران موجود است؟ آیا مسؤولانِ گروهِ فلسفه این کتابها را دیدهاند؟ آیا این کتابها در ارتقاءِ آقای دکتر خاتمی به استادتمامی سهمی داشته است؟ نمیدانم.
چندان دغدغهی این را ندارم که اعتبارِ دانشگاهِ دارام در دهههای اخیر در چه وضعیتی است، و وضعیتِ ناشرانی از قبیلِ خانهی نشرِ دکتر مولر را هم—که تعدادشان کم نیست—اهلِ فنّ از پیش میدانستهاند که چگونه است. من فعلاً نگرانِ اعتبارِ دانشگاهِ تهران هستم، با سابقه و دستآوردهایش و نقشِ بسیار مهماش در آموزشِ عالی در ایران.
پینوشت (یازدهمِ آذر). بیانیهی دانشگاه تهران با تاریخِ دهمِ آذر.
متن کتابی که در مورد دکتر خاتمی نوشته شده، هنوز هم قابل دسترس است. البته نه در گوگل.
پاسخحذفhttp://www.scribd.com/doc/95530400/Sophia-Taylor-Mahmoud-Khatami-a-Primer-of-His-Ontetic-Philosophy-of-Human-Subjectivity
پاک شده است...
حذفبه همشهری من گفتند آلو زیاد نخور هیضه میآورد. گفت به هول وقوهی الهی هیضهاش را هم میخورم.
پاسخحذفجدای از مسالۀ مربوط به رسالۀ دکتری که اگر صحت داشته باشد خطای بزرگی است، متوجه نمیشوم در سایر موارد چه خطایی متوجه ایشان است.
پاسخحذفدر متنی در سایت دیلی نوس که به آن لینک داده ای صحبت از ۱۰ کتاب در سال ۲۰۱۰ است و در صفحه ویکی پدیای خاتمی هم این ۱۰ عنوان ذکر شده است:
پاسخحذفMetaphysics of Man: Outline of a Philosophy, Published by Dr.Muller House, ۲۰۱۰
Psychosomatology: Cognition and Conatiomn, Published by Dr.Muller House, ۲۰۱۰
From Consciousness to conscience, Published by Dr.Muller House, ۲۰۱۰
The Ontetic Self, Published by Dr.Muller House, ۲۰۱۰
Transcendental Subjectivity:A Reflection, Published by Dr.Muller House, ۲۰۱۰
Beauty: An Aesthetic Approach,Published by Dr.Muller House, ۲۰۱۰
Morality, Published by Dr.Muller House, ۲۰۱۰
The Ethical, The Aesthetical: Essays, Published by Dr.Muller House, ۲۰۱۰
Basic Problems of Epistemology, Published by Dr.Muller House, ۲۰۱۰
Axiology of Art: A Prolegomenon, Published by Dr.Muller House, 2010
جستجو در آمازون و سایت ناشر هم نشان میدهد ۱۰ عنوان از آثار او در سال ۲۰۱۰ منتشر شده است.