۱۳۹۲ بهمن ۲۵, جمعه

ترجمه‌ی چند مقاله‌ی فلسفی: فرنکفورت (۱۹۶۹) و (۱۹۷۱)



دو مقاله‌ی کلاسیک از هَری فرنکفورت را پاییزِ امسال مجله‌ای از من خواسته بود که به فارسی ترجمه کنم. ترجمه کردم، و مسؤولانِ مجله گفته‌اند که ترجمه را نپسندیده‌اند (گویا نثرِ ترجمه برایشان مطلوب نبوده). روالِ پیشنهادی‌شان برای ویرایش را نپذیرفتم، و نتیجتاً حالا مالکِ ترجمه‌هایم هستم. به نظرم رسید که شاید مفید باشد که در دسترسِ گروهِ بزرگ‌تری از خوانندگان قرارشان بدهم. دارم راه‌هایی برای انتشار را بررسی می‌کنم.

چند سال پیش مهدی نسرین و من در کلاسی با موضوعِ اختیار چند مقاله از مجموعه‌‌ی گردآورده‌ی گَری واتسن (اراده‌ی آزاد) را درس دادیم. هر دوی این مقاله‌های فرنکفورت در آن مجموعه آمده، و به نظرم رسید که اگر بیکاری ادامه پیدا کند شاید چند مقاله‌ی دیگرِ‌ آن مجموعه را هم ترجمه کنم. البته به نظرم در مجموعه‌ی واتسن جای چند مقاله‌ی دیویدسن (که همگی در مجلدِ رساله‌هایی در عمل‌ها و رویدادها بازچاپ شده‌اند) خالی است. 

**
در "امکان‌های بدیل و مسؤولیتِ اخلاقی" (۱۹۶۹) فرنکفورت استدلال می‌کند که ممکن است فردی در قبالِ عملی که انجام داده است اخلاقاً مسؤول باشد در حالی که قادر نبوده عملِ دیگری انجام دهد (و، بالاخص، قادر نبوده از انجامِ آن عمل احتراز کند). مثلاً فرض کنید سعید زهرا را کشته است و فرض کنید که، به‌علاوه، سعید در زمانِ قتل نمی‌توانسته کاری غیر از کشتنِ زهرا انجام بدهد (و، بالاخص، نمی‌توانسته زهرا را نکشد). اگر استدلالِ فرنکفورت صحیح باشد، از این توصیفات نتیجه نمی‌شود که سعید در قبالِ قتلِ زهرا مسؤولیتِ اخلاقی ندارد. 

**

فرض کنید من بخواهم که اتلتیکو مادرید قهرمانِ فوتبالِ اسپانیا بشود. این، اصطلاحاً، خواسته‌ای مرتبه‌ی اول است. شاید چنین خواسته‌ای داشته باشم مثلاً چون سرمربیِ این تیم را دوست دارم. حالا شاید نخواهم که این تیم قهرمان شود، اما بخواهم که چنین خواسته‌ای داشته باشم (مثلاً چون معتقدم که کسانی که واقعاً می‌خواهند که اتلتیکو قهرمان شوند آدم‌های فرهیخته‌ای هستند، و من هم می‌خواهم از این نظر مثلِ آنان باشم). این نمونه‌ای از خواسته‌های مرتبه‌ی دوم است. 

این‌طور نیست که هر موجودِ زنده‌ای را شخص [person] به‌حساب آوریم، حتی اگر قدرتِ تفکر داشته باشد. فرنکفورت معتقد است که لازمه‌ی شخص‌بودن داشتنِ قابلیتِ خاصی در موردِ بعضی خواسته‌های مرتبه‌ی دوم است، آن خواسته‌های مرتبه‌ی دومی که به اراده [will]  مربوط می‌شوند. فرنکفورت (۱۹۷۱) در موردِ خوانش‌های مختلفِ حکمی به شکلِ "A می‌خواهد که عملِ X را انجام بدهد"، در موردِ مفهومِ اراده، در موردِ آزادیِ اراده، و در موردِ‌ مفاهیمِ دیگری توضیح می‌دهد. موضع‌اش این است که "تفاوتی اساسی بینِ اشخاص و دیگر موجودات را باید در ساختارِ اراده‌ی شخص یافت" (و البته که "من بسیار دورم از پیش‌نهادنِ اینکه موجودی بدونِ عقل می‌تواند شخص باشد. چرا که [...] ساختارِ اراده‌ی شخص این را مفروض خواهد گرفت که او موجودی عقلانی است").

مقاله‌ی "آزادیِ اراده و مفهومِ شخص" دشوار است. ترجمه‌ی مقاله برای من بسیار سخت بوده است، و به نظرم طبیعی است که هیچ ترجمه‌ی امانت‌دارانه‌ای خوشخوان‌تر از متنِ اصلی نباشد.

اگر مایل‌اید ترجمه‌ی من از این دو مقاله‌ی فرنکفورت را بخوانید به من ئی‌میل بزنید.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر