دانی که چیست دولت دیدارِ
یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی
گزیدن.
دیدهام که برخی این بیت را
چنان میخوانند که گویی حافظ دارد صحبت میکند از ترجیحِ (الف) بر (ب):
(الف) گدایی در کوی او
(ب) خسروی در کوی او.
به نظرِ من این خوانشْ غلط
است. تصورِ من این است که حافظ دارد صحبت میکند از اینکه مثلاً گدایی در فلان
محلهی اوپسالا را (که محلِ سکونتِ یار است) بر سلطنت بر کلِّ ممالکِ محروسهی
سوئد مرجّح بدانیم.
دانی که چیست دولت؟: دیدارِ یار دیدن؛
در-کوی-او-گدایی بر خسروی گزیدن.
دانی که چیست دولت؟: دیدارِ یار دیدن؛
در-کوی-او-گدایی بر خسروی گزیدن.
استفاده از "-" به
این شکلی که در بالا بهکار رفته—که نباید اشتباه بشود با خطِ بلندتری که در همین جمله دو بار
بهکار رفته—در انگلیسیِ آکادمیک رایج است و یک نمونهی جالباش را
میشود در مقالهی کلاسیکی از بـِنـَسِراف (ص. 50،
سطرهای پنجم و چهارم از پایین) دید. گمان میکنم دونقطه بعد از علامتِ سؤال را فقط
در مقالهای از دیوید کاپلان دیده باشم (یادم نیست کدام مقاله).
سلام
پاسخحذفمثل اینکه فلسفه تحلیلی فقط توی "مثال" هاش میتونه حرفای عامه پسند بزنه.
ولی خب مثال بسیار زیبایی بود. واقعا قبول دارم که هر دولتمردی توی این مملکت، اگه میخاد دولتمرد بمونه، باید در-کوی-او-گدایی رو اختیار کنه
روشی برای فرار از افسردگی؟
پاسخحذفاین مشکل رو میشه این طور حل کرد که برای «ی» نکره و «ی» نسبت دو تا علامت جدا بهکار ببریم. درست همون کاری که داریوش آشوری میکنه با «ی» و «ي». به رسمالخط آشوری:
پاسخحذف«در کوی او گدایی» یعنی عمل گدایی در کوی او، و
«در کوی او گدایي» یعنی یک آدم گدا (ما نمیشناسمش) که در کوی او است.
البته من این نویسهٔ ي رو برای چنین هدفی نمیپسندم، تنها به این دلیل که به هر گونه «ي» آلرژی شدید دارم. (یک عمری دیگران رو ارشاد کردم که صفحهکلیدت عربیه و ی رو نقطهدار میزنه، بعد خودم همون نویسه رو توی نوشتهٔ فارسیم بهکار ببرم؟)
نفهمیدم قراردادِ آقای آشوری چطور قرار است به بدیهیاتگوییِ من در موردِ این بیت مربوط بشود. در هر دو خوانش صحبت از *عملِ گدایی*، نه هیچ گدای مشخص یا نامشخصی. فرقِ دو خوانش این است که یکی دامنهی "در کوی او" را حاویِ سلطنت هم میداند، دیگری نه.
حذفحال هی دنبال قاعده بگردید!
حذفتا جایی که می دانم این قاعده در انگلیسی برای مواقعی استفاده می شود که از ریشه ها استفاده شود ولی در شعر همه صفت ها درست وبه قاعده استفاده شده اند. دوم این که فرض کنیم این طور نوشتن به بهتر فهمیدن شعر کمک کند. بگذارید یک مثال بزنم: مسافر بغلی امروز به راننده تاکسی گفت که آقا برای 1000 تمن نزدیک بود 300 تمن خرج صافکاری روی دستتان بیفتد! حال فرض کنید یک خارجی که تازه از بنگاه معاملاتی آمده توی ماشین نشسته می بود. با خودش فکر می کرد عجب کشوری! کرایه تاکسی 1000 تمن. صافکاری 100 تمن. اجاره آپارتمان ماهی 2 تمن! پس با این اوصاف برای این که یک خارجی زبان نافهم منظور ما را بفهمد باید بگوییم 1000 تومان! 300 هزار تومان! 2 میلیون تومان. اما نمی گوییم. شاید گفتنش افسرده مان کند!
پاسخحذفمحض تذکر، اینکه در «همین جمله» دو تیره ــ کوتاه یا بلند ــ بهکار رفته باشه بدجوری مشکوکه ـــ بگذریم که جای تیرهها نسبت به کرسی هم درست بهنظر نمیآد.
پاسخحذف