از نحوهی برخوردِ شخص با توهین میشود چیزهایی در موردِ شخصیتاش فهمید. البته از مرحلهی جلوتری هم میشود واردِ بحث شد: اینکه فرد چقدر مستعدِ این باشد که حرفی یا کاری را توهین به خود تلقی کند. فعلاً فرض میکنم که—با معیاری که دقیقاً نمیدانم چیست—واقعاً به فردی توهین شده است، نه اینکه در ری کسی بگوید که از نزولخوارانِ رومی خوشاش نمیآید، و کسی در بغداد برآشوبد که به او هتاکی شده است.
این وضعیتها بسیار آشنا است و شاید نیازی نباشد نمونهای به دست داد.
یک. نخستوزیر دارد واردِ ساختمانی میشود. کسی از لایههای محافظان رد میشود و جلو میآید و تخممرغِ گندیدهای به او میزند. نخستوزیر حتی روی برنمیگردانَد. حتی سرعتِ گامبرداشتناش را تغییر نمیدهد.
دو. یکی از تماشاچیان در ورزشگاه چیزی به یک بازیکنِ فوتبال میگوید. بازیکن از نردهها بالا میرود و به او حمله میکند و با مشت و لگد جواب میدهد.
حالا شاید اینطور باشد که نخستوزیر مطمئن است که محافظاناش به سراغِ تخممرغانداز خواهند رفت، و شاید میترسد که در آنجا ماندن برایش خطرِ جانی داشته باشد، و شاید، در نهایتِ ریاکاری، میخواهد که در نظرِ رأیدهندگانِ انتخاباتِ بعدی موقر و ریشهدار به نظر بیاید. و شاید فرقِ فارقی باشد بینِ توهینِ لفظی و پرتابِ تخممرغِ گندیده. به هر حال، اینطور به نظرم میرسد که رفتارِ نخستوزیر پخته و وزین است و رفتارِ ورزشکار بدوی و غیرفرهیخته است.
[ادامه دارد.]
این وضعیتها بسیار آشنا است و شاید نیازی نباشد نمونهای به دست داد.
یک. نخستوزیر دارد واردِ ساختمانی میشود. کسی از لایههای محافظان رد میشود و جلو میآید و تخممرغِ گندیدهای به او میزند. نخستوزیر حتی روی برنمیگردانَد. حتی سرعتِ گامبرداشتناش را تغییر نمیدهد.
دو. یکی از تماشاچیان در ورزشگاه چیزی به یک بازیکنِ فوتبال میگوید. بازیکن از نردهها بالا میرود و به او حمله میکند و با مشت و لگد جواب میدهد.
حالا شاید اینطور باشد که نخستوزیر مطمئن است که محافظاناش به سراغِ تخممرغانداز خواهند رفت، و شاید میترسد که در آنجا ماندن برایش خطرِ جانی داشته باشد، و شاید، در نهایتِ ریاکاری، میخواهد که در نظرِ رأیدهندگانِ انتخاباتِ بعدی موقر و ریشهدار به نظر بیاید. و شاید فرقِ فارقی باشد بینِ توهینِ لفظی و پرتابِ تخممرغِ گندیده. به هر حال، اینطور به نظرم میرسد که رفتارِ نخستوزیر پخته و وزین است و رفتارِ ورزشکار بدوی و غیرفرهیخته است.
[ادامه دارد.]