۱۳۹۲ آبان ۲, پنجشنبه

در جست‌وجوی شغل



از وقتی که در پژوهشگاه دانش‌های بنیادی کار نمی‌کنم چند جا درس داده‌ام، اما باید یا بیشتر درس بدهم یا کارِ دیگری هم پیدا کنم. (با توجه به اینکه به هیچ صورت در گزینشِ عقیدتی-سیاسی شرکت نمی‌کنم، ظاهراً به‌دست‌آوردنِ شغلِ آکادمیک فعلاً منتفی است.) بعضی از مشخصاتِ حرفه‌ای مرا می‌شود در صفحه‌ام در وبگاهِ مؤسسه‌ی پنجره حکمت دید.

***
شاید کارفرمایانِ بالقوه بخواهند با نگاه به این وبلاگ اطلاعاتِ بیشتری درباره‌ام پیدا کنند و بخواهند به نظرهای خوانندگان هم نگاهی کنند؛ به نظرم رسید که احتمالاً به‌کلّی خالی از فایده نباشد که سیاهه‌ای از چیزهایی عرضه کنم که نظرنویسانِ ناشناس درباره‌ی این وبلاگ‌نویس مطرح کرده‌اند (بابت هرگونه ازقلم‌افتادگی پوزش می‌خواهم). مطابقِ افشاگری‌ها، این‌جانب:

  • در وزارتِ اطلاعات کار می‌کنم.
  • بازجوی یک بازداشتگاهِ مخفیِ سپاه هستم.
  • به خواستِ حکومتِ جمهوری اسلامی بوده که در نقدِ جنبشِ سبز مطلب نوشته‌ام.
  • نزدیکی به حکومت باعث شده که، علی‌رغمِ بعضی مطالب وبلاگ‌ام، با من برخوردی نشود.
  • منطق و استدلال بلد نیستم.
  • در ریاضیات بی‌سوادم.
  • در فلسفه کم‌سواد یا بی‌سوادم،‌ و این مخصوصاً در مقایسه با بقیه‌ی فلسفه‌کاران ایرانی آشکارتر می‌شود.
  • به زنان چونان شیء نگاه می‌کنم.
  • از دانشجویان‌ام سوءاستفاده‌ی جنسی کرده‌ام.
  • فسادِ اخلاقی‌ام باعث شده مرا از پژوهشگاه دانش‌های بنیادی اخراج کنند. (یک بار هم برای فرار از اخراج بود که مطلبی در نقدِ خانمِ فرح دیبا نوشتم.)
  • پنجاه‌ساله هستم.
  • هم‌جنس‌گرا هستم.
  • به اتهامِ تجاوزِ جنسی محاکمه شده‌ام و/یا تحتِ تعقیب هستم.
  • در فروپاشیِ چندین خانواده نقش مهمی داشته‌ام.

۵۳ نظر:

  1. شما هم ظاهرا خیلی بدتون نیومده از این حرفا. آخه چرا بولد می کنید این حرفایی که چه راست باشن چه دروغ، اغلب دخالت در حیطه ی شخصی شما و اتهامات اثبات نشده هستن؟

    پاسخحذف
  2. پنجاه سال!!! مثل پنج ساله ها از روبرویی با رئیست فرار کردی. مشکلاتت را می خواهی از طریق وبلاگت حل کنی. فکر نمی کنی زیادی فضای مجازی را جدی گرفته باشی.؟ آن بیرون اوضاع خیلی فرق دارد. می گویی گزینش نشده ام. اما برایم کمیته انضباطی تشکیل دهند جای این که مستقیم با رئیست صحبت کنی؟!! استنتاجت ضعیف است!! خودت با این پستت می گویی که به این نتیجه رسیدی که وبلاگت چه سوتفاهم هایی را ایجاد می توانسته بکند. با این حال از رویارویی می ترسی. مثل کسی هستی که بگوید هوای تهران سرب دارد پس هرگز نفس نخواهم کشید!!!

    پاسخحذف
  3. پاسخ‌ها
    1. وا ایول به چی؟این واکنش دکتر لاجوردی به کامنت‌های بی‌سروته رقت‌انگیزه.چرا باید اهمیت داد به این چیزا؟

      حذف
  4. البته اینا که نوشتی خیلی هم بی ربط نیستند.متلن میشه این طور گفت که : "مامور مخفی سپاه بودی و برای کار اطلاعاتی وارد دانشگاه میشی البته که چون مامور بودی تو این رشته چیزی یاد نمیگیری بعد از یه مدت برا ماموریت میفرسنت کانادا تا در غالب کسی که کار فلسفی و نظری میکنه کار اطلاعاتی کنی البته که اینجا هم چیزی نمیشی چون کارت این نیست بعد به ایران بر میگردی و این دفعه در غالب استاد به جایی فرستاده میشی که (مثلن) محل اجتماع نخبگان ایرانه و تو باید کار اطلاعاتی خودت را با ان ادمها انجام بدی در اینجا از هر عملی برای جمع اوری اطلاعات متل برقرار کردن ارتباط با جنس مخالف،ارتباط با همجنس ،نفوذ در خانواده های هدف استفاده میکنی.درنهایت تا حدودی شناسایی میشی و برای اینکه از انجا خارجت کنن برات حکم اخراج صادر میکنن البته برای اینکه قضیه اخراجت طبیعی در بیاد تو قبل از صدور حکمت تو وبلاگت به یکی که تازه تو یه مکانه فلسفی کاره ای شده حملاتی انجام میدی.بعد از ان برای اینکه قضیه را لوثش کنی و از جدی بودن بندازی میای این چیز ها تو وبلاگت مینویسی. و در اینده وقتی که داری تو کیهان نقد جریان روشنفکری ،مبانی اندیشه های غربی و....می کنی دست برای همه رو میشه". به هر حال می تونی از توش یه رمان خوب در بیاری اسمش بذار "ماموریت های فلسفی من".

    پاسخحذف
  5. یکی از دوستان من از من پرسید که چرا لاجوردی را از پژوهشگاه اخراج کرده اند من در جوابش گفتم "بخاطر اینکه داخل آی پی ام دختر بازی کرده بود" (دقیقا با همین لفظ) و دلیل این حرفم استنباطی بود که از کلمات کاوه در نامه اش به لاریجانی ، داشتم.فکر می کنم استنباط اشتباهی بوده است چون لازمه ی حرفهایی که لاجوردی به لاریجانی زده ، دختربازی کردن نیست منتها من به خاطر سابقه ی مطالبی که از وی در ذهن داشتم خودم نتیجه گیری کردم که پس لابد باید چنین می بوده باشد.البته کاوه به تصریح خودش با بعضی از خانمها راحت است که البته این الزاماً هیچ چیزی را نفی یا اثبات نمی کند. در آی پی ام حقوق خوبی می دهند.لاجوردی به خاطر حفظ صداقت و بخاطر حریت و آزادگی ای که داشت ، تن به خواسته ی لاریجانی نداد و اخراج شد.صداقت و آزادمردی مثال زدنی وی برای من ستودنی ست.کاوه ببخشید اگر قضاوت عجولانه ای در مورد شما داشتم.

    پاسخحذف
  6. من خیلی انگیزه آقای لاجوردی را از نوشتن این لیست نمی فهمم. به اعتقاد ایشان یا موارد فهرست شده درست اند یا غلط (یا برخی از آن ها). اگر به اعتقاد ایشان درستند بهتر بود به صرف گزاش آرای خوانندگان وبلاگشان اکتفا نمی کردند و در پایان می گفتند "والبته فلان و فلان مورد در مورد اینجانب صادق است" چرا که بنا به گفته ایشان قصدشان, کمک به روند گزینش و تسهیل آن بوده است. از طرف دیگر اگر اعتقاد دارند این حرف ها نادرست است چرا ادعاهای نادرست خوانندگان وبلاگشان را دوباره برای کارفرمایان احتمالیشان ذکر می کنند. ذکر موارد دروغ چه فایده ای دارد. نه کمکی به حقیقت می کند و نه کمکی به اخذ شغل. به علاوه احتمالا برای هیچ کارفرمایی آرای خلاف واقع - اگر خلاف واقع باشد - خوانندگان وبلاگ ایشان اهمیتی ندارد. هر کارفرمایی با هر باور ارزشی به دنبال این است که بداند فلان کس حقیقتا چگونه است نه این که دیگران درباره او چگونه فکر می کنند. از ظاهر کلام بر می آید که می خواهند اطلاعاتی به کارفرمایان احتمالی شان بدهند اما اگر چنین است ذکر دوباره ادعاهای خلاف واقع چه کمکی می کند؟
    بهرحال انگیزه ایشان برای من مشخص نیست.

    پاسخحذف
  7. این را یادم رفت بگویم. تنها توضیحی که برای این کار آقای لاجوردی دارم این است که احتمالا ایشان در هنگام نوشتن این مطلب کمی هیجان زده بوده اند. شاید شبیه به حالت روانی ای که حافظ در هنگام سراییدن این بیت داشته است:
    پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت / نا خلف باشم اگر من به جویی نفروشم.

    پاسخحذف
  8. به نظرم همون دنبال یه کار دیگه بگردی بهتره، یا یه شغل دانشگاهی تو یه کشور دیگه پیدا کن، فلسفه تو ایران بوی تعفن میده، نظام دانشگاهی از اون بدتر!

    پاسخحذف
  9. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  10. اه بابا کاوه این چیه نوشتی آخه؟! حتی بامزه نیس...

    پاسخحذف
  11. گناه اگرچه نبود اختیار ما حافظ/ تو در طریق ادب باش گو گناه من است

    پاسخحذف
  12. در جهت آگاه کردن کارفرمایان بالقوه و شفاف سازی برای جامعه فلسفی ایران، کودک آزاری(پدوفیلیا) را هم به لیست اضافه کنید.

    پاسخحذف
  13. من هم بر خودم واجب میدونم این موارد را به لیست فوق اضافه کنم.
    نامبرده دچار سادیسم ,مازوخیسم و سادومازوخیسم حاد می باشد.

    پاسخحذف
  14. استاد چرا ترجمه نمی کنید؟ مثلاً کتابهای چاپ شده در فلسفۀ ریاضی به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد تازه همگی شان هم نایاب اند چرا که از چاپ آنها بیش از ربع قرن می گذرد.می دانم بهتر از این حقیر آگاهید که کارهای اصلی فیلسوفان تحلیلی مانند فرگه، راسل ، آستین، رایل و ... چشم انتظار برگردان دقیق و سلیسی چون «نامگذاری و ضرورت» است.

    پاسخحذف
  15. خیلی برام عجیب بود که کاوه لاجوردی با این همه معروفیت رزومه ش این باشه. جز موارد منکراتی، از لحاظ رزومه هم آی پی ام جای شما نبوده. امثال آقای مروارید، گزینه های مناسبتری هستند. هنوز هم باورم نمیشه شما فقط یه مقاله دارید و دانشجوها ازتون بت ساخته بودن.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. حالا می گیم پنج کیلو دیگه مقاله بنویسه شمام راضی از در بری! همین تفکر کیلویی ما رو به اینجا رسونده.

      حذف
    2. ملت اگر نرن دنبال دختربازی وقت دارن برای مقاله نوشتن. معلومه که مهمه استاد چندین مقاله داشته باشه. این دکتر وحید دیگه گندشو بالا آورده بود با نگه داشتن کاوه

      حذف
    3. این کاوه جان ما معروفیتش را مدیون همین دخترهای بی عقل و مرد ندیده ای بود که دور و برشو گرفته اند! جالبه که بیشترشون هم فیمنیست نماهای پاچه بگیر اند! برای همین مثلن ظاهرن به هیج مردی پا نمی دهند الا کاوه ی زبان باز قصه ما!
      وقتی در سمینارهای آی پی ام سخنران کاوه بود یک لشکر دختر که هیچی از فلسفه حایشون نبود تشریف می آوردند فقط برای جلب رضایت کاوه خان. اما همین لشکر عمرا در سمینارهای دیگر پیداشون نمی شد. از اینجا می شد فهمید چقدر اهداف علمی داشتند!
      شما هم اگر یک لشکر کم سواد و بی عقل که شما را بت خودشون کنند دورتو بگیرند دو روزه معروف میشی، بخصوص اگر در میان این لشکر، جماعت روزنامه نگار و خبرنگار و از این سنخ آدم های الاف که از بی هوشی کار دیگر ندارند، پیدا بشه!

      حذف
    4. جناب خیلی ناشناس!
      بر فرض که حرفت درست. تو واسه چی حرص می‌خوری؟
      ناراحتی که دور و برت خالی از دختره؟ یا سراغ همون دخترها رفتی و تحویلت نگرفته‌اند؟ نکنه تو جایی سخنرانی داشته‌ای و سالن خالی بوده و حالت گرفته شده؟
      دخترهایی که می‌‌گی سر سخنرانی کاوه می‌آیند تشخیص می‌دهند که کدام سخنران بار علمی‌اش آن‌قدر هست که صحبت‌هایش ارزش شنیده شدن داشته باشند.
      روزنامه‌نگارها و خبرنگارها کار دیگری جز روزنامه‌نگاری و خبرنگاری ندارند؟ تو کار دیگری به غیر از شغلت داری؟
      متأسفم برات. هوس‌ها و حسادتت قدرت فکر کردن را ازت گرفته.

      حذف
    5. خانم عصبانی!
      اولا که بنده ترجیح میدم امثال اون دخترهای بی عقل دور و برم نباشند تا اینکه دورم خالی باشه. حالا شما فکر من دور ما خالیه. خیالی نیست.
      دوما جمله ی "تشخیص می دهند که کدام سخنرانی بار علمی اش فلان است..." خیلی باحال بود!!! از همین جا معلوم شد تو هم از همون جماعت بی عقل هیچی حالی نشو هستی. من خودمو نگفتم. استادهای دیگه رو گفتم که سخنرانی های پرباری دارند و همچین دخترهایی که دست زیر چانه گره کرده باشند و ردیف اول جا گرفته باشند و با احساسات لطیف به کاوه جان نگاه کنند و با یک کلمه که کاوه به همشون می پرونه خیالات برشون داشته و در رؤیای تصاحب او هستند، همچین آدم هایی والا در سخنرانی اساتید خوب ما نبودند، گو اینکه اون اساتید هم بهشون محتاج نبودند.
      سوما بنده نگفتم هرکس باید کار دیگه غیر شغلش داشته باشه. از آدم های بی مغزی گفتم که از کم هوشی که در هیچ رشته دیگه چیزی ازشون درنیومده رفتند سراغ خبرکشی و فضولی و گنده کردن آدم ها و کوچک کردن آدم ها و خلاصه از این مسخره بازی ها که در کشور ما هم شده اسباب بازی این روزها.
      ظاهرا شما بیشتر سوختی. ناراحت نباش. بالاخره هر کسی شغلی داره. تو هم به همین کارت راضی باش. دنبال سوژه جدید هم بگرد. آدم دو روی اطلاعاتی دخترباز کم تو مملکت نیست که آویزون کاوه جانت شدی!

      حذف
    6. آقای خیلی ناشناس!
      بنده عصبانی نبودم و الآن هم نیستم. حتی دیگه برات متأسف هم نیستم. کارت از این حرف‌ها گذشته.
      این‌که فکر کنی اون دخترها بی‌عقل هستند هم باعث بی‌عقل شدنِ آن‌ها نمی‌شود، فقط باعثِ خوش شدنِ دلِ تو می‌شود. من هم این خوشی رو ازت نمی‌گیرم. برو حال کن.
      همین که روزنامه‌نگاری به نظرت شغل آدم‌های کم‌هوش می‌آید، کافی است تا متوجه شوم اهل فکر کردن نیستی، و رو هوا حرف می‌زنی.
      این نظر را هم با لحن عصبی نخون (همون‌جور که قبلی رو خوندی) در حال نوشتن هر دو نظر، لبخند کجی گوشه لبم بوده، بچه.

      حذف
    7. خیلی ناشناس! می توانم بپرسم شغل و همچنین منبع درآمد شما چیست؟

      حذف
    8. حالا شماها چرا انقدر دردتون گرفته؟!!!
      بنده خواستم به دوستی که براش سئوال بود که چرا کاوه معروفیت داشته کمکی کنم که جواب پیدا کنه.
      البته یادم رفت بگم که معروفیت عمده ی کاوه وقتی بیشتر شروع شد که به پیشنهاد یکی از همین دوستان باهوش و خوش عقلش (برای اینکه دیگه به ادب بنده خرده نگیرید!) زد و یک وبلاگ پربار نوشت.
      به همه دوست دخترهاش هم میگه به وبلاگ من سربزنید خوشگل مشگل های خوش عقل! برای اینکه به رخ همه شون یکشه که "عزیزم خیالت راحت من فقط با تو نیستما! با یک عالمه بانوی دیگه هم هستم. روی من حساب نکنی ها!!!!! ولی کلا برای بانوان احترام قائلم و سرسختانه مدافع حقوق از دست رفته بانوان در جامعه متحجر خودمان هستم!!!"
      یکی نیست بپرسه آخه تو با آخوندها که حرم سرا باز می کنند و یک مشت زن افسرده تحویل جامعه میدن چه فرقی داری که دیگه انقدر روشنفکری به رخ می کشی! دیگه واسه چی از زمین و زمان انتقاد می کنی که خودت بدتری....
      حالا شماها بازم بسوزید. اما رو راست باشید با خودتون. این واقعیته که داره می سوزوندتون نه لحن حرف های من!

      حذف
    9. خیلی ناشناس
      فرافکنی می‌کنی :)))

      حذف
  16. مرتیکه کثافت! تظاهر می کنی که "در فروپاشیِ چندین خانواده نقش مهمی " نداشته ای؟ بیچاره مدارکش همه موجوده! زیادی حرف بزنی مجبور می شیم منتشرش کنیم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست عزیز، بیشتر کسانی که آشنایی حتی دورادوری با کاوه دارند، در جریان "فروپاشی هاش" هستن. کاوه خواسته نوشته ش لحن استفهام انکاری داشته باشه اما ظاهرا در توهم فریب دادن دیگران گرفتاره.

      حذف
    2. آقا را پای مرا این وسط به میان می‌کشی و به من فحش می‌دی؟ من چیکاره بیدم؟ به جانِ عزیزت من در هیچ فروپاشی یا واپاشی هم نقش نداشته‌ام. به روح بزرگوار آقا علی عباس (ر.ک. پیوند زیر)
      http://www.aghaaliabbas.com/KERAMAT.HTM
      قسم می‌خورم اگر هسته‌ی خانواده پایدار باشد، اصلاً فروپاشی اتفاق نمی‌افتد.
      ضمناً چه حالی می‌ده آدم زندانی باشه و بازجوی آدم کاوه باشه. حتماً حقوق اولیه‌ی ادم را رعایت می‌کنه، با ادب و ااحترام رفتار می‌کنه، تو بازجویی کلی با ادم کل‌کل منطقی/استدلالی می‌کنه، کلي شعر برا آدم می‌خونه و بیهقی، دستِ آخر یک دوره‌ی پسادکتری مجاني با خوراک و پوشاک و مسکن نصیب آدم میشه. مشغول ذمه‌ی صد و بیست وچهار هزار پیغمبری اگر بتونی و اسباب این کار را فراهم نکني

      حذف
  17. اگر همه ی آنچه که دیگران گفته اند هم درست باشه٫ همین یک جمله «من در هیچ گزینش عقیدتی سیاسی شرکت نمی کنم» انقدر ارزشمنده که بقیه ی گناهانش بخشیده بشه٫ حتی اگر این جمله اش فقط یک شعار باشه٫ (هرچند که هیچ کدام از موارد ذکر شده اصلا به خودی خود جرم نیست مثلا فروپاشی خانواده که اصلا شبیه جک هست یعنی خانواده ای که به دلیل شخص سومی فرو پاشیده شده احتمالا خیلی هم خانواده نبوده)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. این که در هیچ گزینش عقیدتی سیاسی شرکت نمی کند الزاما به این معنا نیست که دوست ندارد این کار را انجام دهد بلکه می تواند به این دلیل باشد که توانایی شرکت در آن را ندارد. یا بهتر بگویم تقریبا اطمینان دارد که از هیچ مصاحبه عقیدتی سیاسی سربلند بیرون نمی آید. همان داستان گربه دستش به گوشت نمی رسه... در ضمن من فکر می کنم شما تجربه فروپاشی خانواده نداشتید که آن را شبیه جوک می دانید. اتفاقا پاشاندن بنیان یک خانواده از طریق زنان راحت تر از مردان است چون زنان بسیار احساساتی تر هستند و با شیرین زبانی ها و وعده های سرخرمن مردان حرفه ای (!) ارتباطات خود را با همسرشان روز به روز سست تر می نمایند.

      حذف
    2. من با ناشناس۹ آبان ۱۳۹۲ ه‍.ش.، ساعت ۱۶:۲۴ موافق نیستم بخصوص با اون جملات مسخره و تکراری "پاشاندن بنیان یک خانواده از طریق زنان راحت تر از مردان است چون زنان بسیار احساساتی تر هستند..." شبیه پسر بسیجی های دختر ندیده حرف زده که با اینکه غیر از خواهر و مادرشون زن دیگه ندیده اند اما همچین با اعتماد به نفس حرف می زنند که انگار کل زن ها عالم را شناختند!!! برو بابا! اتفاقا یه جاهایی زنها خیلی معقول تر از مردها هستند و یه جاهایی حتی با سیاست تر و زیرک تر!
      اما این ناشناس۹ آبان ۱۳۹۲ ه‍.ش.، ساعت ۱۴:۲۸ عزیز هم که ظاهرن از همون طرفداران جوگیر و رویایی کاوه است که کاوه را الگوی صداقت و جسارت و شجاعت می پندارد!!! آخه مگه شما خدایی که قضاوت می کنی کدوم گناه به جای کدوم گناه بخشیده میشی؟!!
      کاوه دیگه داری حالمونو به هم می زنی!
      حیف ما که یه وقتی طرفدارات بودیم و می گفتیم این کاوه استعداد درک نشده است. فعلا که داری با خودزنی جلب توجه می کنی. واقعا که داره باورم میشه مریضی. خب برو خودتو درمان کن.
      اه ....

      حذف
    3. همدانشگاهی کاوه۳۰ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۳:۲۲

      نظر شما درمورد علت عدم شرکت در گزینش که گفته اید خودش میداند از گزینش سربلند بیرون نمیاید احتمالا درست نیست.
      بلکه بنظرم میخواهد از پذیرش بعضی اجباریات پرهیز کند.
      من کاوه را از سال 1373 میشناسم و روحیات اورا میدانم بنظرم بدلیل پرهیز از پذیرش اجباری بعضی الزامات گزینش است که در گزینش شرکت نمیکند.

      حذف
  18. من ناشناس۹ آبان ۱۳۹۲ ه‍.ش.، ساعت ۱۴:۲۸ هستم حالا شما فرض کنین اسم من هستی است.
    من اصلا این آقا رو نمیشناسیم و تصادفن به این وبلاگ رسیدم. چطور میتونم طرفدارش باشم. من فقط گفتم این جمله از زبان هرکسی که بیان بشه حتی اگر عمل نشه هم برای نشانی از درکی از آزادگیست.
    حتی اگر خود فرد آزاده نباشه.

    پاسخحذف
  19. کاوه‌ی جان؛
    خرده بر عَمالِ مدعی - که این بلاگ مرتع چَراشان بوده و کماکان معلوم است که هست - نباید گرفت. ناشناس/ناشناسان که زیر خصیتین شریفه‌‌ی مافوقینِ معلوم‌الوضع، به تحصیل و تبلیغِ بی‌ادبی مشغول‌اند.
    کم‌سوادترینِ مخاطبین این وبلاگ، گواهی خواهند داد که راقمِ صفحات، قطعن و یقینن در توضیح خودِ حرفه‌ای‌ش، چه خفض جناح‌ها که نکرده است.

    پاسخحذف
  20. نویسنده ی مذکور به روش های زیرکانه ی تبلیغات هم مسلط است.

    پاسخحذف
  21. از خودم می پرسم بر" فرض " پاشانده شدن چندین خانواده توسط نویسنده ی این وبلاگ آیا کسی به جز فرزندان آن خانواده ها یا زن و شوهری که سابقن آن خانواده را بنیان گذاشته اند، حق اعتراض دارند.
    آیا می شود به عنوان مدعی العموم از کسی به جرم پاشاندن خانواده ها شکایت کرد وقتی افراد درگیر در خانواده های پاشیده شده شخصن شکایتی ندارند؟

    راستی چند خانواده دقیقن منظور افراد ناشناس است ؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. قربانی از هم پاشیده شدن خانواده!۱۸ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۱

      تو از کجا می دونی؟
      شاید همین معترضین یا لااقل یک دو تاشون از همون خانواده های از هم پاشیده باشند!

      حذف
    2. دوگانگی و دوشخصیتی از همه جنبه های زندگی ات می بارد.. .

      حذف
  22. کامنت‌های این فرد/افراد ناشناس را که می‌خوانم، همچین شخصیتی ازش/ازشون در ذهنم می‌آد:
    نشسته یه گوشه و داره داد و هوار می‌کنه که آی مردم بیایید ببینید من چه بدبخت و مظلومم. اون‌قدر عاجزم که هیچ کاری نمی‌تونم برای زندگیم بکنم. نشستم دارم نگاه می‌کنم که این آدم ظالم چه‌جوری زندگیم رو به‌هم می‌زنه. زنم/دوست‌دخترم دیگه من رو دوست نداره، چون چشمش به این آقا که خیلی بهتر از منه افتاده. خودم عرضه ندارم زندگیم رو جمع کنم. بیایید برای بدبختی‌های من باهم بر سرِ این مرد داد بزنیم. ببینید: او هیچ هم بهتر از من نیست. به‌تان می‌گویم چرا. و حرف حرف حرف.
    مثل متکدیانی که جلوی بیمارستان‌ها با یه نسخه در دست سراغ آدم‌ها می‌روند و درخواست کمک می‌کنند: این بیمارستان خیلی بد است، مسئولانش ظالم هستند، مادرم/همسرم/فرزندم اون‌جاست و داروهاش را به‌ش نمی‌دهند. باور نمی‌کنید؟ این هم نسخه. حالا بیایید کمکم کنید.
    (و نسخه از خودش جعلی‌تر است.)

    آقای ظالم گناهش چیست؟ همسر/پارتنر این فرد ناشناس عاشق آقای ظالم شده است. برتری آقای ظالم از آقای مظلوم، حداقل از منظر همسر/پارتنر (سابق؟) آقای مظلوم.

    چه‌قدر آدم باید حقیر باشه تا بیاد داد بزنه عرضه نداشته زندگیش رو اون‌جور که می‌خواد اداره کنه. و بعد گناهش رو بندازه گردن یکی دیگه. و از روی حسادت، تهمت بزند و داد و بیداد راه بیاندازد.
    وگرنه، مصداق‌های واقعیِ این اراجیفی که این ناشناس به نویسنده‌ی این وبلاگ (به دروغ) نسبت می‌دهد، زیادند. چرا آن‌ها را افشا نمی‌کند؟ هزاربار آمده این‌جا و حرف‌هایش را زده. بس است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آفرین ه.د .. این آدمای کم و ترسو که عمدتا خیلی با سیاستند رو خیلی خوب توضیح دادی ..

      حذف
  23. تو از کجا انقدر مطمئنی که همه یا ناشناس ها مردند؟!!!
    کافر همه را به کیش خود پندارد!! حتمن خودت دوست دخترت ولت کرده که دلت انقدر پره.
    مطمئن باش بخشی از این ناشناس ها زن ها و دخترهایی هستند که این کاوه خان بهشون توهین کرده. چون کافیه به عنوان یک جنس مؤنث با این جناب هم صحبت بشی تا ببینی از ده تا کلمه اش نه تاش یا مسیقیم جنسیه یا رگه هایی از شهوت های جنسی خاموشش داره و هیچ ربط مستقیمی به موضوع صحبت نداره.
    خیلی بی جنبه و بی شعوره

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من اگر دوست‌دخترم ولم کرده بود باید طرف افراد ناشناس می‌بودم. تو از کجا می‌گی که من زن نیستم؟
      اتفاقاً کاوه هیچ‌وقت مسائل درسی و کاری رو با چیزهای دیگه قاطی نمی‌کنه. (شانس و) تجربه‌ی هم‌صحبتی باهاش رو نداشتی که این حرف رو می‌زنی. --یکی از دلایلی که فکر می‌کنم ناشناس‌ها (اگر بیشتر از یکی دو نفر باشند، مرد هستند، همین است. حرف‌هایی که می‌زنی (می‌زنند) تصوراتِ ذهنِ بیمارِ خودشان (خودتان) است.

      حذف
  24. "بیشترشون هم فیمنیست نماهای پاچه بگیر اند! برای همین مثلن ظاهرن به هیج مردی پا نمی دهند الا کاوه ی زبان باز قصه ما!"
    برای اینکه کسی فمنیست نمای پاچه بگیر نباشد آیا باید ظاهرا هر مردی پا بدهد از جمله کاوه ی زبان باز قصه ی ما یا ظاهرا به هر مردی پا بدهد به جز کاوه ی زبان باز قصه ی ما؟ نمی شود کسی فمنیست نمای پاچه بگیر نباشد و در عین حال، به هیچ مردی پا ندهد به جز کاوه ی زبان باز قصه ی ما؟ یا به بعضی از مردهایی که خوش اش می آید پا بدهد از جمله کاوه ی زبان باز قصه ی ما؟
    زن یا نجیب است و به هیچ کس پا نمی دهد، یا نجیب نیست و لاجرم باید به همه پا بدهد. خلاف این رفتار کند، حتما از کم عقلی اش است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من خیلی ناشناس نیستم. اما برای خود من هم جالبه که اکثر این تیپ دخترها که ژست فیمنیستی میان و مثلن نشون میدن که با جنس مرد در جامعه ما مشکل دارند و ظاهرن پاچه می گیرند (البته با این لحن موافق نیستم اما چون مطرح شده منم نقل کردم) اتفاقا این ها جالبه که به امثال کاوه که در عمل کمتر حسابشون می کنند پا میدن!
      اسمش هم میذارن صداقت و روشنفکری!
      انگار که اگر هر مردی بیاد بگه "من غیر از تو ده تا دوست دختر دیگه دارم و اهل ازدواج هم نیستم" آخره صداقته. اما اگر مردی براشون وقت و انرژی بذاره و فقط با اونها باشه عدم صداقت.
      می دونی چرا؟ چون اکثر این جور زن ها بدبینانه فکر می کنند که بیشتر مردهای جامعه ما ده ها دوست دختر دارند ولی از همسر یا بقیه دوست دخترهاشون مخفی می کنند و برای همین امثال کاوه را صادق و شجاع می بینند. چرا؟ باید دنبال ریشه این بدبینی و عدم صداقت توی زندگی خانوادگی و نوع تربیت این زن ها و مردها گشت. البته نظر شخصیم را گفتم و شخصا هم با لحن خیلی ناشناس موافق نیستم.
      این ژست ها جدیدا خیلی داره مد میشه و خود همین کاوه این طرز فکر را به چند نفر از شاگردانش و حتی دخترهای اطرافش القا کرده، که مطمئنا نتیجه ای جز فرو رفتن بیشتر در افسردگی و تنهایی نداره، در صورتی که فقط حق داره خودش هر طور می خواد زندگی کنه اما حق نداره یک طرز فکر شخصی را رواج بده و باعث توهین به بقیه هم بشه اون هم وقتی استاد اخلاقه و مسلما مسئولیتش از من و شما بیشتره. حتی بعضی وقت ها مثال های سرکلاسش هم مثال های جنسی چندشناکی بودند که سعی می کرد با خوشمزگی و ظاهر مثلا روشنفکر بیان کنه! من واقعا بعضی وقت ها دلم به درد میاد از بعضی سو استفاده ها در جامعه و فقط یک چیزو می دونم که اینطور هم نیست که شما (شمای نوعی) فکر کنید که کاوه هیچ کاری نکرده و مظلوم واقع شده. هرچند شاید به من مستقیما مربوط نباشه و خودم هم بی گناه نیستم قطعا.

      حذف
    2. خانم/آقای ش. پ،
      چه‌قدر تعریف شما از فمنیسم اشتباهه.
      کاش فقط درباره‌ی چیزهایی که می‌دانید صحبت کنید.

      حذف
    3. هر کی مثل خواهر تو بار نیاد مشکل خانوادگی داره؟
      مربوط به دوست دختر داشتن نیست. مرد می تونه دوست دختر نداشته باشه هم، هرزه هم باشه.

      حذف
  25. نظر ها را می خوانم چیزی که آزارم می دهد این است که فارغ از بار ارزشی قضیه ی پاشیده شدن کیان چند خانواده/ رابطه به واسطه ی رفتار یا گفتار اقای لاجوردی، زنانی که در این روابط سراغ مرد دیگری رفته اند به شدت موجوداتی سفیه ، القا پذیر، غیر مسئول و فریب خورده فرض شده اند.
    خنده دار است زنی بالغ دست کم در رابطه با آدمی به صراحت کاوه لاجوردی بتواند ادعا کند که گول خورده است.
    در کامنت ها آمده است :"(کاوه )....صورتی که فقط حق داره خودش هر طور می خواد زندگی کنه اما حق نداره یک طرز فکر شخصی را رواج بده و....."
    این استدلال ها در عرصه ی اجتماع به پارازیت انداختن روی کانال های ماهواره و منع زنان از تماشای سایت های پورن می انجامد چون بالقوه ممکن است توقع شان بالا برود یا دلشان تنوع بخواهد.
    وفاداری تا زمانی ارزش است که یک انتخاب آزادانه باشد وقتی انتخاب دیگری هم وجود دارد.
    بله اگر زنان از خانه خارج نمی شدند و به جز شوهر شان در عمرشان با مرد دیگری همکلام نمی شدند و ادبیات هم در دسترشان نبود چه بسا در حد پرسش تا ابد به شوهرشان وفادار می ماندند.

    زنی که خیانت می کند شخصن مسئول رفتار اش است و گمان ام بی رودربایستی چندان هم از پارتنر اش راضی نیست.

    پاسخحذف
  26. چرا نمی نویسی پس؟!

    پاسخحذف
  27. کامنت ها را که می خوانی متوجه اخلاقیات کراهت آمیز طبقه متوسط به ظاهر مدرن این روزهای ایران می شوی، تظاهر، ژست اخلاقی گرفتن،نق زدن مداوم ،دو رویی، و در همان حال همدستی با سیستم.کافی است آقایان و خانمها فرصتی برای خود ،اقوام و بستگانشان برای استخدام در یکی از وزارتخانه های دولتی یا نهادهای شبه دولتی بیابند تا ببینید چه سرویس ها و خدماتی که به سیستم ارائه نمی کنند تا خود و فرزندانشان از مواهب دلارهای نفتی بهره مند باشند. در چنین زمانه ای کاوه لاجوردی که برای دفاع ازفردانیت یکه اش از تمام این مواهب چشم پوشیده شایسته ستایش است نه اتهام زنی. در پایان اگر هم فرض کنیم اتهام های این کامنت ها بهره ای از واقعیت داشته باشد، من کاوه را مارکی دوساد،فون مازوخ،یا ویلهلم رایش وطنی می دانم با تکیه بر اخلاق رئالیستی، هدونیستی ونتیجه گرایانه. منتقدان بر پایه چه پیش فرض ها و اصولی ایشان را متهم می کنند; اخلاق پست مدرنیستی نسبی گرایانه منفعت طلبانه که عقربه هایش رو به سمت بازار و روابط بازاری دارد و در همان حال ریاکارانه طلب وفاداری و اخلاق وظیفه گرایانه می کند!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بیشتر به فحش عوامانه آدم های بی سواد شبیهه تا دفاعیه.

      حذف
  28. من با «دختره» موافقم..
    کاوه زندگی خودشو زندگی میکنه حالا هر طوری که میخواد. هر چقدر از نظر بعضی غیرمسیولانه یا مضحک یا درست و عالی... مسیولیت و هزینه اش رو هم میده و به کسی هم ربطی نداره جز خودش..
    آدمای دیگه هم عرضه داشته باشن زندگی خودشونو زندگی کنن و نقش خودشونو بازی کنن. مسیولیت هر یک به عهده خود افراد هست.

    پاسخحذف