یکی از این خانههای نوعیِ بعضی جاهای امریکای شمالی: کوچک، دو-سهطبقه، با شیروانی، با حیاطی کوچک. روی بالاترینِ پلهی منتهی به خانه گربهای نشسته بود—پاها جمعشده، دستها تقریباً عمود بر زمین. سگِ گندهای توی حیاط. نیمهشب بود.
از جلوی خانه رد میشدم. سگ آمد به طرفام، سروصداکنان. گفتم "ابله! گربهی داف اونجا نشسته، تو به من پارس میکنی؟"
۱۳۸۶.
کنجکاوی: به فارسی گفتی؟ اگر نه، جای داف چی گفتی به انگلیسی؟
پاسخ دادنحذفخب گربههه دیگه براش عادی شده بوده.
پاسخ دادنحذفپرسش ۱: شما جنسیت گربه و سگ کذایی را تشخیص دادید؟
پاسخ دادنحذفپرسش ۲: اگر پاسخ به پرسش ۱ مثبت است، تمایلها و گرایشهای جنسی آنها را (به همجنس یا ناهمجنس) تشخیص دادید؟
آمدم این جا چیزی بنویسم. نظرات ِ دیگر را که خواندم خنده ام گرفت. یادم رفت آن چه را قرار بود بنویسم! :پی
پاسخ دادنحذفشاید هم از گربه هه محافظت می کرده : پی
پاسخ دادنحذفشايد پارسش از روي علاقه بوده كه در اين صورت خوش سليقه است!
پاسخ دادنحذفچندی پیش اینجا، در لیون، اتفاق افتاد. سگ نه چندان بزرگی از کنارم رد شد و شروع کرد به پارس کردن. خودم را جمع کردم و چند قدم به عقب رفتم. صاحب سگ معترضانه گفت " چیه ؟! نمی خوردات که!"
پاسخ دادنحذفگفتم "تو نمی دونی . اون می دونه : من گربه ام."