۱۳۸۹ تیر ۲۸, دوشنبه

تا هنوز می‌تواند



تابستانِ ۱۹۶۱. آیا این روز‌ها—و نه چند هفته قبل—روزهای آخرش هستند چون خودش را به کارهایی متعهد کرده بوده است؟ می‌دانیم که در ششمِ‌ اوت برای مجله‌ی ساینس کتابی را نقد کرده است که قبلاً سفارش گرفته بوده است. و در همین روزها هم نمایه‌ی مجموعه‌ی مقالاتِ تجربی‌اش را به ناشرش تحویل داده است. و چند کارِ آکادمیکِ دیگر.

نمی‌توانم قوّتِ اعصابِ کسی را تحسین نکنم که می‌تواند با برنامه‌ریزیِ قبلی خودکشی کند. داستان واقعی است: پرسی ویلیامز بریجمن را فیلسوفان بابتِ عملیات‌گرایی‌اش می‌شناسند، فیزیک‌دانان بابتِ جایزه‌ی نوبلِ ِ ۱۹۴۶اش. سرطانِ گسترش‌یافته‌ای داشت، با دردی که آرام نمی‌شد. بخشی از یادداشتِ خودکشی‌اش مشهور است: "برای جامعه خوب نیست که شخص را مجبور کند که خودش این کار را بکند. این احتمالاً آخرین روزی است که خواهم توانست خودم انجام‌اش دهم."


۴ نظر:

  1. کاش همه یادداشتِ خودکشی‌اش اینجا بود
    این قسمتش تداعی یک آدم بیش از حد تاثیر پذیر از جامعه رابرایم دارد.
    گویی به فیلسوفان وفیزیک‌دانان موفق متعصبم!

    پاسخحذف
  2. خودكشي با برنامه ريزي قبلي از نظر روان‌شناختي چيزي است از جنس خشم تا حدي كنترل شده. مثل كسي كه براي انتقام برنامه ريزي طولاني مدت مي‌كند. من اگر چنين كسي را تحسين كنم (به خاطر قوت اعصاب)، حتما قاتلي را هم كه با برنامه ريزي قبلي برنامه‌ي قتلي را ترتيب داده است و احتمالا سعي كرده با شكوه هم جلوه كند و شاهداني و سرنخي هم داشته باشد، به دليل مشابه تحسين خواهم كرد.

    پاسخحذف
  3. چرا گفته احتمالا?

    پاسخحذف
  4. یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه...(قسمتی از یه دیا لوگ از فیلم درباره الی...)

    پاسخحذف