۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه

فرمالیسم: ذوقِ نیالوده به ایدئولوژی



نهج‌البلاغه، حکمتِ ۴۴۷:

وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ أَشْعَرُ الشُّعَرَاءِ فَقَالَ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يَجْرُوا فِي حَلْبَةٍ تُعْرَفُ الْغَايَةُ عِنْدَ قَصَبَتِهَا فَإِنْ كَانَ وَ لَا بُدَّ فَالْمَلِكُ الضِّلِّيلُ يريد إمرأ القيس

(و از او پرسيدند بهترين شاعران كيست فرمود:) شاعران در ميداني نتاخته‌اند كه آن را نهايتي بود و خط پايانش شناخته شود، و اگر در اين باره داوري كردن بايد پادشاه گمراه را اين لقب شايد (امرء القيس مقصود اوست.)
--

با فرضِ ساختگی نبودنِ داستان، احتمالاً امامِ اولِ شیعه وقتی که نظرش را گفته خلیفه‌ی مسلمین بوده است. ریاست بر مؤمنان باعث نشده که بپرهیزد از اینکه شاعری از عهدِ مشهور به جاهلیت را بهترینِ شاعران بخوانـَد. داستان ساختگی هم اگر باشد چندان مهم نیست: اینکه امرؤالقیس شاعرِ جاهلی است و موضوعاتِ شعرش سازگار نیست با تعالیمِ اسلامی باعث نشده سید رضی داستان را در نهج‌البلاغه نیاورَد.

[ترجمه‌ی سیدجعفر شهیدی را از اینجا نقل کرده‌ام (صفحه شاید با فیرفاکس باز نشود؛ از اینترنت اکسپلورر استفاده کنید). توضیحاتِ پرانتزها کارِ مترجم است، در تناظر با متنِ عربی.]


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر