علی معظمی را گرفتهاند. به نوشتهی پارلمان نیوز آقای معظمی عصرِ شانزدهمِ اسفند بازداشت شده. خبر (که عصرِ روزِ هجدهم منتشر شده) میگوید که خانوادهی علی چیزی در موردِ دلیلِ بازداشت یا محلِ نگهداریِ او نمیدانند.
گویا این محلِ اختلاف نیست که، مطابقِ قوانینِ جمهوری اسلامی ایران، احضار باید مکتوب و رسمی باشد. احضارِ تلفنی غیرقانونی است. مکرراً پیش آمده است که احضارشده را بازداشت کردهاند، و معلوم نیست اتهام دقیقاً چیست—اتهام تازه بعد از بازجویی تدوین میشود. مکرراً پیش آمده که حتی معلوم نیست زندانی کجا است. نقضِ قانون (اساسی و غیر) کاری عادی شده است.
حکومتِ ایران باید علی را فوراً آزاد کند، و اگر اتهامی هست قانوناً و رسماً پیگیری کند. بدیهی است که من در موضعی نیستم که بتوانم زندانبانان را مجبور کنم دوستام را آزاد کنند؛ اما، تا جایی که به عدالت و اخلاق و قانون مربوط میشود، حکومتِ جمهوری اسلامی ایران باید علی را فوراً آزاد کند.
نگرانام که بازداشتِ علی شروعِ نحوهی جدیدی از مقابله با علومِ انسانی باشد. علی دانشجوی دورهی دکتریِ فلسفه در مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفهی ایران (انجمن حکمت و فلسفه) است. حکومت جمهوری اسلامی ایران مدتی است که حملاتاش را بر ضد علوم انسانی—علیالخصوص فلسفه و جامعهشناسی—تشدید کرده است. صحبت از "بازنگری" در نحوهی آموزش این موضوعات در دانشگاهها است. صحبت از مراقبت در مقابل "انحرافات" در کتابهای علوم انسانی است: یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید که کتابهای علوم انسانی از الف تا ی باید در مقابل انحرافات مراقبت شوند، و"کتب علوم انسانی مانند سایر علوم نیستند که قواعد آن برای همه جوامع یکسان باشد" (خبرگزاری مهر، بیستوهشتم بهمن). و مسؤول بازنگری صحبت از این میکند که گرچه محدودیتی در ترویج علم نیست، اما "البته در برخی موارد شاهد آن هستیم که یک کمپانی صهیونیستی از کتاب خاصی حمایت کرده و این کتاب برای تبلیغات است که ما به ترجمه چنین کتبی نباید بپردازیم" (همان جا). میدانیم که این "برخی موارد" را چقدر گسترده میتوان تعبیر کرد. و میدانیم که موضوع به منع انتشار نظرات ختم نمیشود و به "پاکسازی" استادان هم میرسد، یا رسیده است.
مشاهداتِ من میگوید که چند ماهی است که دستکم بعضی اعضای جامعهی آکادمیکِ فلسفیِ ایران (که یک عضوش چند روز است بازداشت شده است) نگرانِ هجومِ حکومت به علومِ انسانیاند. شخصاً احساس میکنم که دستکم نقدِ علنی و ابرازِ علنیِ نگرانی وظیفهی ما است، و احساس میکنم ترس و رخوت مانعمان شده است. دیر میشود.
کاوه لاجوردی.
گویا این محلِ اختلاف نیست که، مطابقِ قوانینِ جمهوری اسلامی ایران، احضار باید مکتوب و رسمی باشد. احضارِ تلفنی غیرقانونی است. مکرراً پیش آمده است که احضارشده را بازداشت کردهاند، و معلوم نیست اتهام دقیقاً چیست—اتهام تازه بعد از بازجویی تدوین میشود. مکرراً پیش آمده که حتی معلوم نیست زندانی کجا است. نقضِ قانون (اساسی و غیر) کاری عادی شده است.
حکومتِ ایران باید علی را فوراً آزاد کند، و اگر اتهامی هست قانوناً و رسماً پیگیری کند. بدیهی است که من در موضعی نیستم که بتوانم زندانبانان را مجبور کنم دوستام را آزاد کنند؛ اما، تا جایی که به عدالت و اخلاق و قانون مربوط میشود، حکومتِ جمهوری اسلامی ایران باید علی را فوراً آزاد کند.
نگرانام که بازداشتِ علی شروعِ نحوهی جدیدی از مقابله با علومِ انسانی باشد. علی دانشجوی دورهی دکتریِ فلسفه در مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفهی ایران (انجمن حکمت و فلسفه) است. حکومت جمهوری اسلامی ایران مدتی است که حملاتاش را بر ضد علوم انسانی—علیالخصوص فلسفه و جامعهشناسی—تشدید کرده است. صحبت از "بازنگری" در نحوهی آموزش این موضوعات در دانشگاهها است. صحبت از مراقبت در مقابل "انحرافات" در کتابهای علوم انسانی است: یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید که کتابهای علوم انسانی از الف تا ی باید در مقابل انحرافات مراقبت شوند، و"کتب علوم انسانی مانند سایر علوم نیستند که قواعد آن برای همه جوامع یکسان باشد" (خبرگزاری مهر، بیستوهشتم بهمن). و مسؤول بازنگری صحبت از این میکند که گرچه محدودیتی در ترویج علم نیست، اما "البته در برخی موارد شاهد آن هستیم که یک کمپانی صهیونیستی از کتاب خاصی حمایت کرده و این کتاب برای تبلیغات است که ما به ترجمه چنین کتبی نباید بپردازیم" (همان جا). میدانیم که این "برخی موارد" را چقدر گسترده میتوان تعبیر کرد. و میدانیم که موضوع به منع انتشار نظرات ختم نمیشود و به "پاکسازی" استادان هم میرسد، یا رسیده است.
مشاهداتِ من میگوید که چند ماهی است که دستکم بعضی اعضای جامعهی آکادمیکِ فلسفیِ ایران (که یک عضوش چند روز است بازداشت شده است) نگرانِ هجومِ حکومت به علومِ انسانیاند. شخصاً احساس میکنم که دستکم نقدِ علنی و ابرازِ علنیِ نگرانی وظیفهی ما است، و احساس میکنم ترس و رخوت مانعمان شده است. دیر میشود.
کاوه لاجوردی.
--
پینوشت. بعد از ظهرِ یکشنبه بیستوسومِ اسفند. یک هفته گذشته است، و علی هنوز نیامده است—یا من خبر ندارم. ندیدهام که هیچ جمعی هم به شکلِ صنفی اعتراض کرده باشد...
پینوشتِ دوم. آقای معظمی روزِ بیستوهفتمِ اسفند به خانه برگشت.
سلام
پاسخحذفورود شما را به عرصه وبلاگ نویسی تبریک میگم. اسمی که برای وبلاگ انتخاب کردید واقعاً خوب بود.
به امید اینکه پست دوم که به زودی در همین وبلاگ میخوانیم خبر آزادی علی باشد. و البته خبرهای خوب دیگه.
Welcome back
پاسخحذفحمله به علوم انسانی که "واضح و مبرهن است"(به قول ضیاء موحد) اما اگر بازداشت یک دانشجوی فلسفه حمله به علوم انسانی باشد آنگاه(استلزام مادی) بازداشت ده ها دانشجوی علوم و مهندسی، .... علوم تجربی است!
پاسخحذفمبارکه وبلاگتون.
پاسخحذفو مکرو و مکر الله و الله خیرالماکرین...
پاسخ من به نوشتهي ماكوان در نقد اين نوشته:
پاسخحذفو شما دوست عزيز چقدر دقيق نوشتي، به گمانم دغدغهي كاوه قابل فهم است و دعوتي كه دارد، تفاوت وضعيت علوم انساني با ساير علوم اين است كه فعالان اين رشته به دليل مشغوليتهاي تخصصي و پژوهشهاي فني خود دچار ابتلا و نگاهتنگ و منفي حاكميتند، والا در مخاطره بودن حيات سياسي يك مهندس يا تفكرات ديني-فلسفي يك فيزيكدان از دل تخصص او بر نميآيد.
كاوه نيز نوع برخورد جديدي كه گمان ميبرد از بازداشت علي شروع شده است را در پايان پاراگراف خود و عنوان نوشته يعني تحديد فلسفه (علوم انساني) با تهديد فلاسفه به خوبي مشخص كرده و ربط موضوع را تصريح كرده است.
احتمال بايد داد كه اختصاص يافتن اين اعتراض به دستگيري (البته من كاوه را در ساير اعتراضات فعال ديدهام و با هم بودهايم و نميتوان تحركات سياسي وي را به اين نوشته محدود كرد)، علي را به شناخت نزديك و بر فرض اطميناني از اتهامات احتمالي داد؟ موضوعي كه شايد نتوان به شكل اختصاصي براي بسياري از افراد ديگر حداقل با يك درجه از اطمينان متصور بود؟
به گمان من دعوت كاوه كاملا روشن است و خواستار حضور فلاسفه در نقش و حيات فلسفه و علوم انساني در كشور چه به لحاظ علمي و چه اجتماعي- حرفهاي است.
حال ميزان موافقتها طبيعي است ميتوان متفاوت و متنوع باشد.
وقتي نگاه متوهم قصد دخالت در نظم دروني يك حوزهي تخصصي را دارد من صحيح ميدانم فعالان عرصه، ماهيت آن نظم را با عينيت اشعار دارند.
فارغالتحصیلان دانشگاه علم و صنعت ایران که زمانی با علی دوست و همکلاسی بودهاند نامهای برای درخواست آزادی وی تهیه کردهاند و به زودی منتشر خواهد شد.
پاسخحذفبه نظرم بد نیست که شما هم نامه ای از طرف اهالی فلسفه منتشر کنید. در صورتی که مایلید نامه علم و صنعتیها را ببینید یا کسانی از علم و صنعت را میشناسید و میخواهید به امضاکنندگان بیفزایید با من تماس بگیرید:
freemoazzami@gmail.com
سلام كاوه جان
پاسخحذفاينجا را تازه ديدم. ميخواستم از لطف و توجه و دغدغهات در تمام اين مدت تشكر كنم.
قربانت
علي معظمي