خیلی دوستاش داشتم و زیبا شده بود. نه اینکه چون دوستاش داشتم زیبا به نظرم میآمد؛ نه: دوستاش داشتم و زیبا شده بود. حتی دوست دارم بگویم که اینکه دوستاش داشتم زیبایش کرده بود.
۱۳۷۶.
شاید بدونِ ربط به موضوع یا خارج از سیاقِ بحثِ ویتگنشتاین در رساله: "خرافه باور به ارتباطِ علــّی است" (
5.1361).
چه زیبایی دوست داشتنی ای ... چه دوست داشتن زیبایی ...
پاسخحذفطرفهای ما وقتی یه دختری تو یه دوره ای خوشگلتر از معمول خودش میشه میگن سایه بخت افتاده رو سرش. احتمالا ریشه یابی که کنیم میرسیم به اینکه دوست داشته شده.
پاسخحذفنازي.
پاسخحذفdustash daram:)
پاسخحذفاین تاریخ های پراکنده ی پایین ِ بعضی از نوشته های این جا را خیلی دوست دارم.
پاسخحذفسلام.فقظ می خواستم بگم خیلی خوب می نویسید.
پاسخحذفسلام.یک سوال:
پاسخحذفچرا توی "نمایه" تون مشخصات تون نیست؟؟؟؟
(برای فضول سنجی گذاشتیدش؟؟؟)
سلام.من از بچه های فرزانگانم.می خواستم بگم سمینار دیروزتون عالی بود،حرف نداشت...(گفتید می خواید یه مقدار زیادی در مورد جولیا رابینسون صحبت کنید.....ولی زیاد صحبت نکردید.)
پاسخحذفبه هر حال اگه یه سمینار دیگه هم باشه تعداد بچه ها از دیروز هم بیشتر میشه(حیف که آخر ساله....)
;)
دیدین چقدر بچه ها خوششون اومد؟
پاسخحذف:)
سلام منم یه فرزانگانیم. کاش حرفتون مبنی بر حضور دائمی تون در فرزانگان به حقیقت بپیوندد!!!!
پاسخحذفsghl
پاسخحذفبه به! دوستان ِ فرزانگانی... چقدر کامنت خور ِ این پست خوب بوده! :پی
پاسخحذفمن فقط خواستم بگم من عاشق ِ اون مقاله ی جولیا رابینسونم که تعرف پذیری ِ اعداد ِ صحیح در اعداد ِ گویا رو نشون داده بود...
خلاصه اینکه من هم به شدت از گوش دادن به صحبتتون در مورد ِ جولیا رابینسون استقبال می کنم! البته اگر شنبه، دوشنبه هشت ِ صبح نباشه!;)
علیت که نه، مجاورتِ زمانیای که من تجربه کردم، به نوعی عکسِ این بود: شاید حتی زشت بودم. وقتی که عاشق شدم، برخی--بدونِ اطلاع از وضعیتِ قلبیِ من--میگفتند زیبا "هستم"؛ از زمانی که شکست--به الفاظِ آدمیانِ کملطف--خوردهام، عدهی بیشتری با قطعیتِ بیشتری--بدونِ این که بدانند عاشقشده و شکستخورده هستم--میگویند زیبا "هستم".
پاسخحذفجمله ی آخر یه جور بدی بود به نظرم! اعتماد به نفس ِ زیادی!
پاسخحذفاین نوشته مدام به زندگی من برمیگرده. مدام میخوام بنویسم «دوستاش داشتم و زیبا شده بود» و یادم میافته که تو قبلا این رو نوشتی.
پاسخحذف