۱۳۸۹ مرداد ۵, سهشنبه
تدبیرِ اعتراض (یا اخلاقِ شکست؟)
به نظرِ من اینکه آقای میرحسین موسوی همان شبِ بیستودومِ خردادِ هشتادوهشت در کنفرانسی مطبوعاتی گفت که برندهی قطعیِ انتخابات است کارِ بسیار بدی بود. آقای موسوی بر پایهی کدام اطلاعات این را گفت؟ رأیها را شمرده بودند؟ این کارِ ایشان، مثلِ انتشارِ بیانیههای اولیهشان، دعوت به شورش بود. به نظرِ من هیچ شهروندِ مسؤولیتشناسی چنین نمیکند. یا دستکم وقتی هنوز همهی راههای قانونی را امتحان نکرده چنین نمیکند.
یکی از دلیلهایی که طرفدارانِ جنبشِ سبز برای ادعای تقلب مطرح کردهاند—و به نظرِ من این قویترین دلیلشان است—این است: بهترین تبیینِ رفتارِ حکومت بعد از انتخابات (پلیسی کردنِ شدیدِ فضا، دستگیریهای گستردهی طرفدارانِ بنامِ آقایان موسوی و کروبی، و غیرذلک) تقلبِ حکومت در انتخابات و لذا نگرانی حکومت در موردِ اعتراضات و سعی در پیشگیری و مهار است. اما به نظرِ من تبیینِ بهترِ رفتارِ پسا-انتخاباتیِ حکومت این است که نظامِ جمهوری اسلامی نگرانِ انقلابی مخملی بود. از قبل شواهدی بود، و به نظرم کارِ آقای موسوی—اعلام ِ پیشرسِ پیروزی، مسبوق به تبلیغاتِ فراوانِ چندماهه در موردِ جدی بودنِ احتمالِ تقلب—بهترین دلیل را به دستِ نظام داد که ظنّ برَد که واقعاً انقلابِ رنگینی شروع شده است. آقای موسوی، حتی اگر برایش مهم نبود که حرفِ بیپشتوانه بزند، علیالقاعده میبایست به این توجه کند که اینجور اعلامِ "پیروزی" شائبهی برنامهریزی برای ماجراهایی شبیه به حوادثِ گرجستان و اوکراین را تقویت میکند و باعثِ واکنشِ نظام میشود.
آقای موسوی که دو کابینهشان چندین انتخابات برگذار کرده بود و در سالهای بعد از مسؤولیتِ اجرایی هم لابد اوضاع را با دقت مشاهده کرده بودند قاعدتاً میدانستند که انتخابات در ایران چگونه چیزی است: با روالِ تأییدِ صلاحیت و شکلِ تبلیغات و میزانِ بیطرفیِ شورای نگهبان و صداوسیما و نحوهی رأیگیری و شمارش و بررسیِ اعتراضات آشنا بودهاند. آقای موسوی رسماً با پذیرشِ رویّه و قوانینِ موجود واردِ مبارزاتِ انتخاباتی شدند؛ چگونه است که قبل از اعلامِ رسمیِ نتایج ادعای پیروزی میکنند؟ چگونه است که قبل از اینکه اعتراضشان را به مرجعِ قانونی اعلام کنند—و بطریقِ اولی قبل از اینکه به تخلفاتِ ادعایی رسیدگی شده باشد—علناً تقاضای ابطال میکنند؟ (نامهی بیستوچهارمِ خرداد به شورای نگهبان را ببینید.)
میترسم تا سالهای سال بازندهی هیچ رأیگیریِ بزرگی تن به نتیجه ندهد. کاش بدبینیِ من نابجا باشد؛ اما حقیقت این است که همین حالا به نتیجهی نظرسنجیِ پیامکی در موردِ تعدادِ طرفدارانِ فلان تیمِ فوتبال هم اعتراض میکنیم: میرویم در ورزشگاهی که طرفدارانمان جمعاند و جمعیتِ چنددههزارنفری را نشان میدهیم و رو به دوربین میگوییم "آخه، این سیزده درصده؟" به نظرِ من آقای موسوی نقشِ مهم یا حتی عمدهای در این ضربهی سنگینی داشته است که بر نهادِ انتخابات در ایران وارد شده است. برای اعتراض به جمهوری اسلامی موضوع زیاد است؛ توسل به ادعای تقلب لازم نیست—و اصولاً برای اعتراض لازم نیست در اکثریت بود.
انتظار داری که آقای موسوی و اصلاح طلبان اخلاقی رفتار کنند، که به نظر من انتظار معقولی نیست. سابقه این افراد روشن است. انتخاباتی قبلی احتمالا ایران نبودی تا برخورد اصلاح طلبان در تبین علت رای کم معین و بعد شکست سنگین رفسنجانی را ببینی. از دوم خرداد به این سو در ذهن این آدم ها این شکل گرفته که نماینده اکثریت هستند و چون این تنها نقطه اتکای آنها برای رسیدن به قدرت و اعمال تغییراتی هست که می خواهند اعمال کنند، نمی توانند این را رها کنند. نمی توانند درک کنند که دغدغه ی اصلی اکثریت مردم با اصلاح طلبان و قشر متوسط و نسبتا مرفه تهران فرق می کند. نمی توانند بپذیرند که مسائل سیاسی و فرهنگی برای مردم اولویت ندارد و اکثریت مردم با محدودیت هایی که حکومت در این زمینه ها ایجاد می کند نه تنها مشکل ندارند، حتی لمسشان هم نمی کنند. در مقابل قشر نسبتا مرفه مقیم تهران احتمالا به هیچ کسی که این شعار آزادی اولیت اول نباشد رای نمی دهند. برای چنین اصلاح طلبانی که در طول چهار سال م.ا. را تبدیل به شیطان مجسم کردند و به این باور رسیدند که مردم از او منتفر هستند قابل درک نیست که چطور ممکن است اکثریت مردم به او رای بدهند.
پاسخحذفالبته بعضی از اصلاح طلبان بودند که به نظر سنجی های معقول دسترسی داشتند و وضعیت را می دانستند، ولی بنا به گزارش هایی افرادی که به مراکز تعیین استراتژی اصلاح طلبان نزدیک بودند، ترجیح دادند این نظرسنجی ها را پنهان کنند تا شرکت رای دهندگان به خودشان کم نشود. استراتژی "ایجاد موج" (احساسی) بود تا شاید به دور دوم برسند و بعد دور دوم تصمیم بگیرند که چه کار می توانند بکنند.
متاسفانه در فضایی که اصلاح طلبان در ایجادش نقش اساسی داشتند، هیچ تحملی برای کوچکترین اعتراض و نقد جدی ای نه تنها به حکومت بلکه به خودشان هم نمانده.
خوشحالم که یک نفر دیگه ای هم این نظر رو داره؛ فرهاد جعفری، من و حالا کاوه لاجوردی!
پاسخحذفحرفی که خیلی وقت ته دلم مانده بود را زدید. شجاعت این که نظیر چنین حرفی را در میان دوستانم بزنم، نداشتم. یقینن از من دلخور میشدند. (همان طور آنها که "دغدغهی خون شهدا" را دارند مثلن بیحجابی را به حساب پایمالیِ خونِ آنها میگذارند، دوستان سبزمان هم چنین سخنانی را "خیانت به خون ندا" تعبیر میکردند.)
پاسخحذفولی دربارهی بندِ آخر: به گماناَم حداقل دربارهي آن مسابقهی پیامکی چنین نیست. من تا حدودی با طرفداران تراکتورسازی و جوّ استادیومهایی که در آن بازیهای این تیم برگزار میشود، آشنایم. بسیاری از طرفدارانِ جدّی و پیگیرِ این تیم اصلن در انتخابات شرکت نکردند و چندان هم مسئلهی تقلّب را قبول ندارند. از آقای موسوی هم خیلی خوششان نمیآید. موضوع این است که در سالهای اخیر، یک جریان ملیگرا در آذربایجان شکل گرفته که در حالت مطلوب به دنبال پیوستن به جمهوری آذربایجان است. بیشتر شعارهایی هم که در بازیهای تیم تبریزی سر داده میشود مضامینی چون "افغانی" خطاب کردن بازیکُنان و تماشاگران تیمهای مناطق فارسیزبان، در حمایت از آزادی تدریس به زبان مادری در مدرسهها، برتری نژادی ترکان دارد و نیز شعارها و سرودهایی حماسی دربارهی آذربایجان است.
این معترضان همچون بسیاری دیگر از معترضان ایرانی، به حاکمیتِ ایران اعتماد ندارند و نظریههای عجیب و احمقانهای از جنس "توّهم توطئه" در بینِشان رایج است. "آخه، این سیزده درصده؟" به دلیل همین بیاعتمادی است و آن چنان که من دریافتهام، عملکردِ موسوی به عنوانِ رهبرِ جنبشِ سبز، نقشی در شکلگیری این بیاعتمادی نداشته است چنان که اینان قبلتر با قاطعیت آمار رسمی کشور دربارهی جمعیت ایران را قبول نداشتهاند و اگر از آنان میپرسیدید پاسخ میدادند: "هر جای ایران بری تُرکه، آخه این بیستوپنج درصده؟"
بدبینیِ شما را من نابجا میدانم. شیوهی انتخابات در ایران، خودش به خودش این ضربهی سهمگین را زده است. با اصلاح نظام انتخابات و شفّافتر شدنِ آن بالاخره بازندهها به نتیجهی انتخابات تن خواهند داد.
قبل از "تدبیرِ اعتراضِ موسوی" هم خیلیها، انتخابات برایشان "فرمایشی" و از پیش تعیین شده بود.
بهرغمِ اينکه با بخشِ بزرگِ اين نوشته مخالف ام، به نظرم همرديفکردنِ آن با حرفهایِ فرهاد جعفری ظلم به کاوه لاجوردی ست.
پاسخحذفبه گمانم اين تحليل عليرغم محترمانه و منطقي بودنش، يك طرفه به قاضي رفته. در كنار اينكه ميرحسين پيش از شمارش آرا اعلام پيروزي كرد، خبرگزاري رسمي جمهوري اسلامي هم قبل از پايان راي گيري اعلام كرد احمدي نژاد با كسب بيش از شصت درصد آرا پيروز انتخابات شده. اگر ميرحسين يا طرفدارانش ادعاكنند كه اقدام آنان واكنش به ادعاهاي دولت بود، چه جوابي مي شود داد.
پاسخحذفابهام دوم اين است كه حكم دستگيري اعضاي ستاد ميرحسين روز نوزده، بيست و بيست و يك خرداد صادر شده و روز بيست و وم اجرا شده. اگر اين دستگيريها در واكنش به انقلاب مخملين كه با اعلام پيروزي ميرحسين قرار بوده آغاز شود، صادر شده پس چرا صدور حكم به قبل از روز انتخابات بر مي گردد؟ اين هم كه احكام پيش از انتخابات صادر شده هم مورد ادعاي دستگيرشدگان بود و هم در مصاحبه مجله پنجره با يكي از مسئولان اطلاعات مورد تاييد قرار گرفت.
ابهام سوم اين است كه مدام گفته مي شود چرا ميرحسين از راه قانوني وارد نشد. فراموش نكنيم كه ميرحسين همزمان با بيانيه هايش از همان فرداي انتخابات به شوراي نگهبان نيز شكايت كرد ولي ابتدائا شوراي نگهبان دريافت هرگونه شكايتي را منكر شد. وقتي ميرحسين تصوير نامه شكايت خود را منتشر كرد آقاي كدخدايي با تلوزيون مصاحبه كرد و گفت هيچ شكايت مستندي دريافت نشده. چرا وقتي به ميرحسين ايراد گرفته مي شود كه منتظر جواب شوراي نگهبان نشده، متقابلا از شوراي نگهبان پرسيده نمي شود كه چرا بلافاصله پس از دريافت شكايت بدون آنكه بررسي هاي لازم را انجام دهد اعلام كرده كه شكايت ها مستند نيست؟
رفتار پلیسی حکومت پیش و حین برگزاری انتخابات را در نظر نگرفتهاید. واضحترینهایش توقیف روزنامهها بود و قطع شبکه پیامک. ضمناً وقتی طبق قانون اساسی مردم اجازه دارند اعتراض خیابانی کنند، به نظرم همین رفتار حکومت هم میتواند محرکی کافی باشد. در واقع پیش از موسوی این حکومت بود که از مردم دعوت کرد برای شورش.
پاسخحذفو با جمله آخر شدیداً موافقم: برای اعتراض لازم نیست در اکثریت بود.
خب ترجیح می دم که درباره ی این موضوع بیشتر فکر کنم و بعدا بنویسم ولی:
پاسخحذفمن هم با اعلام پیروزی موسوی مخالفم و آن را عمل بسیار اشتباهی می دانم. و همچنین معتقدم که نه اصلاحطلبان و نه اصولگرایان به خودی خود دارای حداکثر آرا نیستند. هیچ کدام تعداد طرفداران ثابتشان به عددی نمی سد که با اتکا به آنها پیروز انتخابات شوند. اکثر مردم بالقوه ممکن است هرکدام از این ها را انتخاب کنند.
من فکر می کنم که در انتخابات اخیر اکثر مردم اصلاحطلبان را انتخاب نکردند ولی رای اعلام شده را هم نمی توانم پذیرم. مسئله من نشاندن اقلیت به جای اکثریت نیست زیرا که از نظر من اکثریتی وجود ندارد بلکه مسئله من نادیده گرفتن یک اقلیت است و بی احترامی و بی توجهی به خواسته های آن ها. آنچه که از شب اعلام نتایج از آن می ترسیدم این بود که گروهی با ادعای نماینده ی اکثریت بودن(که حتی اگر اکثر رای ها را هم داشت باز نماینده ی اکثریت نبود)برای خود حق نادیده گرفتن اقلیت را قائل شود. من از این می ترسیدم که گروهی فکر کند فرصت این را پیدا کرده تا با نشان دادن خود به عنوان اکثریت گروهی دیگر را حذف کند. من رفتار پسا انتخاباتی حاکمیت را اینطور تفسیر می کنم.بدست آوردن موقعیتی برای حذف اقلیت
اعتراض من(به شخصه)به عنوان کسی که کاندیدایش کمترین رای را آورده این نبود که کاندیدای من باید نفر اول می شد که می دانم نمیشد. بلکه به این بود که احساس می کردم سعی می شود من و کسی که خواسته های من را چه به عنوان یک زن و چه یک دانشجو و چه یک اقلیت قومی نمایندگی می کند نادیده و بی اهمیت و قابل حذف نشان داده شود.
ببخشد اگر چندان مربوط به بحث شما نبود
یک نوشته با موضعی شبیه به این، ادعای تقلب در انتخابات، قبلا در فیس بوک گذاشته بودید. به طور کامل در ذهنم نیست ولی حس ِ اولیه ام این است که با آن یکی همدل تر بودم. به گمانم دلیلش جزئی تر شدن و دقیق تر شدن ِ کلام در این نوشته است. با جمله ی اول به شدت موافقم. و با خیلی از عبارات ِ دیگر. اما، این نوشته اگرچه منطقی و خوش خوان است ولی، آن چنان که ناشناس ِ دوم گفت سوال هایی هم هست که ذهنِ آدم را قلقلک می دهد تا نپذیرد همه ی آن چه را که گفتید.
پاسخحذف:)
مخالفم. مخصوصاً با تحلیل مربوط به انقلابات رنگین.
پاسخحذفاگر موسوی از در حال انجام بودن یک تقلب سیستماتیک به نفع احمدی نژاد در همان بیست و دوم از طریق یک سری منابع موثق اطرافش با خبر شده بوده باشد و تحلیل اش -که البته غلط از آب در آمد- این بوده که با اعلام پیروزی جلوی این تقلب سیستماتیک گرفته می شود چی؟
من فکر می کنم اتفاقاً این واقع نماتر است از بحث انقلاب مخملی و این جور برساخته های دیگرسیستم های امنیتی حاکمیت.
اضافه کنم با خط آخر موافقم
پاسخحذفکسی که می خواهد بداند در هفته های قبل از انتخابات در ذهن تندروهای حکومت چه می گذشته کافی است یک نگاهی به شماره های کیهان قبل از انتخابات بیندازد. اینها از ماه ها قبل در ذهنشان این شکل گرفته بود که اصلاح طلبان وقتی شکست بخورند قبول نخواهند کرد. حرف های افراد منسوب به آقای رفسنجانی در مورد اینکه اگر آقای موسوی پیروز نشد بریزید به خیابان هم این سوءظنها را تقویت می کرد. نیروهای امنیتی آماده ی خیابانی شدن اعتراضات بودند و از قبل برای دستگیری افرادی که احتمال هدایت کردن را داشتند حکم دستگیری گرفته بودند، فقط منتظر بودند که اصلاح طلبان کمی نشانه/بهانه بدهند تا بر خورد کنند. این افراد سرنگونی مصدق و کودتای 28 مرداد را دیده اند، انقلاب های رنگی را دیده اند، گزارش های استراتژی آمریکا در قبال ایران را دیده اند، عجیب نیست که نسبت به خیابانی شدن اعتراضات این قدر حساس بودند. اصلاح طلبان نباید در چنین شرایطی در حالی که می دانستند م.ا. در انتخابات پیروز شده بهانه دست نیروهای امنیتی بدهند. مشکل اصلاح طلبان این بود و هست که به خاطر توهم اکثریت بودن و نارضایتی مردم از دولت م.ا. در چهار سال اولش در میان طرفدارانشان ایجاد کرده بودند، نمی توانستند و نمی توانند کنار بکشند و قبول کنند که در انتخابات شکست خورده اند. هنوز هم می بینیم که نمی توانند این مساله را قبول کنند که اکثریت مردم حامی شان نیستند. اصلاح طلبان برای داشتن حمایت طرفدارانشان مجبور هستند این توهم را ادامه بدهند که اکثریت جامعه از حکومت ناراضی است، همان طور که اپزیسیون خارج از کشور مجبور بوده و هست که این توهم را در بین طرفدارانشان ادامه بدهد. فکر می کنند در غیر این صورت اولا اهدافشان را باید به شدت تعدیل کنند، ثانیا زمان رسیدنشان به آنها را طولانی تر از آن می شود که حاضر هستند بپذیرند.
پاسخحذفاعتراض کردن به کاوه به خاطر اینکه در این نوشته فقط رفتار آقای موسوی را نقد کرده و نه طرف مقابل را معقول نیست. اولا در هر نوشته ایی لازم نیست همه نقد بشوند. ثانیا کسی نباید از چنین افرادی با پارانویای شدید و زیر فشار از خارج انتظار ندارد معقول رفتار کند. ثالثا اندازه کافی به رفتار و ظلم های آنها پرداخته می شود، مهم این است که تقریبا هیچ کسی نقد معقولی از رفتار اصلاح طلبان نمی کند و از توهم هایی که دچارش شده اند و طرفدارانشان را دچار می کنند خارج نمی کند. الان هم بعد از شکست تاکتیک اعتراضات خیابانی کاملا متوجه هستند که در انتخابات پیروز نشده اند اما جرات و صداقت گفتن این حرف ها را ندارند. کلا صداقت در فضای سیاست ایران مانند فضای جامعه ی ایران نایاب شده.
رفتار و گفتار بدون صداقت و اغراق های بی در و پیکر آقای کروبی اعصاب من را گاهی چنان به هم می ریزد که حتی م.ا. هم نمی تواند، به خصوص وقتی می بینم حتی یک نفر در بین اصلاح طلبان پیدا نمی شود که جوابش حرف هایش را بدهد و از حقیقت دفاع کند.
اصل اول سیاست در ایران می گوید تا وقتی خودی هستی همه چیز مجاز است و از نقد شدن محفوظی، و اصل دوم می گوید هر کسی که اصل اول را رعایت نکند خیانت کار است و باید تنبیه شود. کلا در کوتاه مدت آینده ی روشنی نمی بینم، مخصوصا زیاد شدن تعداد سبزهایی که باور دارند اقلیت (قشر مرفه مقیم تهران) از بقیه جامعه برتر است و حق تحمیل اراده ی خودش به بقیه جامعه را دارد. هیچکدام از دو طرف سیاسی تمایلی به رعایت حقوق هم ندارند. فضای سیاست کشورهایی که گروه سیاسی قدرتمندی در مرکز طیف سیاست وجود ندارد به سمت درگیری رود، عدم وجود فرهنگ احترام به قواعد بازی و تجربه انتقال قدرت با آرامش و بدون درگیری بین گروه ها هم وضعیت را خطرناک تر می کند.
سلام.خسته نباشید.می خواستم یه سوالی بپرسم:شما توی سمپاد تحصیل کردید؟؟؟ممنون میشم سریع جوابم رو بدید.
پاسخحذف1- جوری متن را نوشتهاید که گویی تنها وقایع بعد از انتخابات را میتوان با تقلب تبیین کرد. اما مهمتر وقایع قبل و حین انتخابات است. مثلاً: راه ندادن بسیاری از ناظران موسوی به حوزهها، اتاق تاریک تجمیع آرا، تیتر فارس و ایرنا در ساعت ده شب که احمدینژاد با شصتوسه درصد پیروز انتخابات است، حمله به ستادهای موسوی قبل از اعلام نتایج و حتی در حین انتخابات، قطع پیامکها که وسیلهی ارتباطی بین ناظران انتخاباتی موسوی بود، بیانیهی سپاه پاسداران در روز انتخابات که میگفت جلوی انقلاب رنگی را میگیریم. اگر منظور این است که شواهد متقن و خدشهناپذیری (به معنای دقیق و اکید کلمه) برای تقلب در انتخابات وجود نداشت، در این صورت تنها برگزارکنندگان انتخابات حق دارند نسبت به تقلب در انتخابات اعتراض کنند.
پاسخحذف2- یکی از طرق کسب اطلاعات برای کاندیداها نظر سنجی است .علاوه بر نظرسنجیهای ستاد موسوی، طبق گزارش زاکانی، که از نمایندگان مجلس و طرفداران احمدی نژاد است، دو نظرسنجی مستقل وزارت اطلاعات و وزارت کشور در چند روز باقیمانده به انتخابات خبر از به مرحلهی دو کشیده شدن انتخابات میداد. گرچه تبیین ایشان این بود که موسوی و اذناباش در این دو نهاد هم رخنه کرده بودند. تا تبیین شما چه باشد.
3- طبق گزارش، فاتح یکی از مسوولین رده بالای ستاد موسوی، کمی بعد از پایان زمان رایگیری و قبل از مصاحبهی مطبوعاتی آن شب موسوی، موسوی نامهای به رهبری نوشت و پاسخ رهبری، که از طریق مسوولان دفتراش ابلاغ شد، این بود که احمدینژاد پیروز است و به وزارت کشور تذکرات لازم برای نحوهی اعلام نتایج داده شده است. (تا به حال این گزارش جناب فاتح تکذییب نشده است(. یعنی موسوی بعد از ناامیدی از طرق متعارف جلوگیری از تقلب اعلام پیروزی کرد.
4- تظاهرات، مانند شکایت به مراجع ذیصلاح، هم از طرق مشروع شکایت به حاکمیت است. اگر کس یا کسانی فکر کنند (با شواهد قابل قبول) که تقلب شده است و در حاکمیت ارادهای برای برخورد با تقلب وجود ندارد، بلکه خود تصمیم به تقلب گرفته است، حق دارد از اهرمهای فشار قانونی (از جمله تظاهرات) استفاده کند؛ به این امید که حاکمیت مجبور به بررسی شکایات او/آنها شود.
5- علاوه بر آنچه در بند 3 آوردم، موسوی از طریق مراجع قانونی نیز شکایات خود را پیگرفت. از جمله پیشنهاد کرد که درصدی از آراء با تطبیق کدملی بررسی شود. ولی این خواست مشروع نیز مورد توجه قرار نگرفت و رهبر در نامهای به شورای نگهبان نوشت که انتخاباتی که در صحت و اتقان برگزار شده است را بررسی کنید.
6- تعریف (با توجه به مصدایق) انتخابات مخملی این است که حکومتی در انتخاباتی به نفع خود تقلب میکند، پس از آن مردم اعتراض میکنند، آنگاه حکومت مجبور میشود که تقلب در انتخابات را بپذیرد و سپس انتخابات مجددی برگزار کند. اگر میگویید حاکمیت از انقلاب مخمی میترسید، پیشاپیش گفتهاید که تقلب را پذیرفته است؛ مگر تعریفی جدیدی از انتخابات مخملی در نظر داشته باشید.
7- برای اعتراض لازم نیست در اکثریت بود؛ اما اگر در اکثریت بودیم باید از این در اکثریت بودنمان استفاده کنیم.
8- اگر من شواهد قابل قبولی برای تقلب در انتخاباتی داشته باشم و اعتراض نکنم بیشتر به «نهاد انتخابات» آسیب زدهام یا اگر اعتراض نکنم؟
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفیاد نوشته انتقادی !! حمید وحید درباره سروش به خیر . امیدوارم شما هم پاسخ سروش رو به یاد بیاری ;)
پاسخحذفچرا نظرات آقای زمانی حذف شده است؟
پاسخحذفآقای زمانی، اطلاعات تعداد قابل توجهی از نظرسنجی های قبل و بعد از انتخابات که توسط موسسه های داخلی و خارجی انجام شده در صفحه ویکیپدیای انتخابات موجود است. این نظرسنجی هایی که می گویید را اگر گفتید کدام موسسه نظر سنجی و کی برگزار کرده می شود در موردش حرف زد، در غیر این صورت نتایج تمام نظرسنجی هایی که توسط موسسات نظرسنجی معتبر و با سابقه داخلی و خارجی قبل و بعد از انتخابات انجام شده صریحا خلاف ادعای شما را نشان می دهد.
پاسخحذفدر مورد انقلاب رنگین، این حرفی که می زنید تکرار حرف های آقای زیبا کلام است. این بازی با کلمات است. منظور کسانی که از این کلمه استفاده می کنند واضح است. شاید استفاده از کلمه ی انقلاب رنگین مناسبی نیست، ولی منظور کسانی که از این کلمه استفاده می کنند این نیست که اکثریت مخالف حاکمیت هستند، این است که جمعیت معترض به اندازه ی کافی در شهر های مهم به خیابان بیایند تا حکومت را سرنگون یا مجبور به عقب نشینی کنند کفایت می کند. اگر مشکلتان کلمه است به جایش کودتای رنگین استفاده کنید.
پاسخ به ناشناس
پاسخحذف1- منبع من در مورد آن نظرسنجیها سخنان آقای زاکانی بود. اگر بپذیریم که اقرار العقلاء علی انفسهم جایز باید گزارش او را از نتایج نظرسنجیهای روزهای آخر بپذیریم. اصل خبر را میتوانید در:
www.jahannews.com/getj8iea.uqeahzsffu.html
پیدا کنید (با فرمت txt)
ایشان در مصاحبهای دیگر نیز به این موضوع پرداختهاند (به پاسخ پرسش 15-ام نگاه کنید):
http://www.jahannews.com/vdch-wnzx23nzvd.tft2.html
(قابل ذکر است که مصاحبهی اخیر در خرداد امسال انجام شده است)
2- اصطلاح کودتای رنگین را برای رفو کردن رخنههای اصطلاح انقلاب رنگین پیشنهاد کردهاید که البته رخنهها را صدگانه میکند. تعریف ویکیپدیا
(http://en.wikipedia.org/wiki/Coup_d%27%C3%A9tat)رااز کودتا ببینید:
A coup d'état ... is the sudden unconstitutional deposition of a government, usually by a small group of the existing state establishment—typically the military—to replace the deposed government with another body; either civil or military.
(http://en.wikipedia.org/wiki/Coup_d%27%C3%A9tat)
طبق تعریف قوق کودتاگران، نوعاً این چهار خصیصه را دارند، اولاً گروهی کوچکی اند، ثانیاً داخل حاکمیت اند ثالثاً نظامی اند رابعاً دولتی تشکیل میدهند که مخالف قانون اساسی است. آن چه من بعد از انتخابات سال گذشته دیدم این بود: گروه زیادی از مردم عادی به رهبری کسانی که خارج از حاکمیت بودند و با استراتژی عدم خشونت به دنبال آن بودند که انتخابات ابطال شود و دوباره انتخاباتی با همان نامزدهای انتخابات باطل شده برگزار شود تا مطمئن شوند که دولتی که بعداً (و نه دولت فعلی) میآید (پس به دنبال سقوط دولت فعلی نیستند) طبق قانون اساسی مشروعیت دارد. تنها وقتی میتوان این رویدادها را کودتای رنگین خواند که "رنگین" اپراتور نفی باشد، اپراتور نفیای که بعد از جمله نوشته میشود.
استدلالات نویسنده مقاله، بسیار بچه گانه است
پاسخحذفاولا انقلاب رنگین، چیز خیلی خوبی است که قدرت را به صورت نرم تغغیر می دهد. دوستان خیلی دلشان بخواهد اصلاح طلبان انقلاب نرم بکنند چرا که تجربه ثابت کرده پیروزشدگان انقلاب نرم بعد از چند سال (می توانند) قدرت را واگذار کرده اند
ثانیا، اگر قرار باشد هرکس وارد انتخابات می شود تمام عرف های موجود را قبول داشته باشد، دیگر نیازی به ورود به انتخابات نیست. پس انتخابات جای برای تغییر همه چیز حتی قانون اساسی به شیوه مسالمت آمیز است
حرف بسیار است و حرف شنوان (در طرف کودتاگران) اندک
خوب دشمنان را شاد کردید...دستتان درد نکند...آدم این نوشته ها را از همراهانش می خواند خستگی انفرادی و زندان به تنش می ماند.و ببخشید که جواب متن به ظاهر علمیتان را این طور می دهم. همیشه با کسانی که بر خلاف جریان آب، بی موقع شنا می کنند مخالفم...این نظریه را بعد از پیروزی جنبش می شد در فضایی آرام بررسی کرد...الان اگر خیلی بلد هستید و سواد دارید که معتقدم همین طور است تحلیلی از آینده بدهید که اگر پیش از این چنین کرده بودید در جای بهتر از اینی که هستیم ایستاده بودیم .
پاسخحذفالبته در اینجا اعلام می کنم اینجانب ابدا سواد سیاسی ندارم و نوشته ام یک اظهار نظر احساسی است.
اگر درست فهمیده باشم...
پاسخحذفشما میگویید اعلام پیروزی در شب انتخابات به دو دلیل درست نبوده:
یکی آنکه رسم اخلاقی بدی میشود. دیگر آنکه حتی سناریوی خوبی هم نبوده و حاکمیت با سناریویی به همان قوت توانسته خنثی ش کند.
در هر دوی اینها یک وضع ِ واقع دارد نادیده گرفته میشود و آن اینکه "تقلب شده بود و موسوی میدانست." این باورِ من و خیلی های دیگر است که البته این باور هم بر اساس سناریوییست با عللی از جمله همین که موسوی خودش سالها در سیستم بوده و میداند وقتی چه جور بشود یعنی دارد تقلب میشود.ضمن آنکه شخصِ موسوی از این داعیه کمترین نفع را برده و بیشترین هزینه را داده -در حالی که پیش بینی آن کاملاً برایش ممکن بوده است-. پس هم صدقِ گزاره و هم صادق بودن گوینده -قطعی نه اما- بسیار محتمل است و لذا منی که آن را باور میکنم به لحاظ اخلاقی هم آن ادعای زود هنگام را تأئید میکنم. ضمن آنکه به لحاظ عملی هم آن را مفید میدانم. در شرایطی که همه فکر میکردند گویی فقط در یک شوی عمومی شرکت کرده اند و از دو سر فریب خورده اند، موسوی باید از همان ابتدا و به موثرترین شکل ممکن خودش رااز اتهام فریبکاری تبرئه میکرد و عقب انداختن این اعلام فقط از شانسِ پس گرفتن آرا کم میکرد.
شما میگویید -صرف نظر از هرچه بودنِ وضعِ واقع- این عارضه ای نامطلوب داشت که ما در فرهنگ عامه به اش میگوییم "جر زن پروری"! قبول اما هر کنشی عارضه ای هم دارد. و ادعا میکنید فواید عملی چشمگیر نداشت، که من نمیپذیرم و فکر میکنم هر رفتاری غیر این فقط معترضان را پراکنده میکرد.
ضمن آنکه اگر فقط با انگیزه های اخلاقی این را اینجا نوشته اید به نظرم کارتان اصلاً مسئولانه نبوده و برای بسط ارزشهای اخلاقی روش های بهتری هم وجود دارد!
کلی هم به این جمله ی شرطیِ که از متن بر میاید خندیدم: "اگر موسوی اعلام پیروزی زود هنگام نمیکرد آدمهای کمتری در ایران جر میزدند!"
(یک بار دیگر هم سر آن ماجرای خلیج فارس موضع مخالف جریان عمومی گرفته بودید. بعضی وقتها مثل آن آدمهایی میشوید که در نظر سنجی ها عمداً به تیم بازنده رأی میدهند تا رأی مخالفی هم داده شده باشد!)
پاسخ منطقی به این مطلب:
پاسخحذفhttp://bahmanagha.blogspot.com/2010/07/blog-post_28.html
نظری برای تببین رفتارهای حکومت پیش ارائه کردید که به نظر می رسد نتوانست کاملا موفق باشد، برخی پدیده ها توجیه شدند و برابر برخی دیگر علامت سوال باقی ماند. اگر تببین قبلی درباره ی پدیده هایی سکوت می کرد که به نظر شما مهم بودند، تببین شما به آن ها پرداخته ولی برخی دیگر را مسکوت گذاشته. البته حواسم هست که وقتی می توانیم از ناموفق بودن تببینی حرف بزنیم که تبیین دیگری را جایگزین کنیم(کاری که شما هم کرده اید)من تبیین پیشنهادی خودم را در کامنت قبلی ام گفتم و در مقام نقد تبیین شما به نظرم اشاره هایی که تاکنون دیگران به پدیده هایی که تبیین شما از پس آن ها بر نمی آید کرده اند کافی است. و البته ایده ی انقلاب مخملی آنقدر نارسایی دارد که می شود بیشتر از این ها درباره اش حرف زد(و باید زد)
پاسخحذفولی:باور نمی کنم که کسی که فلسفه خوانده، هدفش از نوشتن یک پست تحلیلی نزدیک شدن به حقیقت باشد. معمولا هدف چیز دیگری است. این است که نشسته ام و با این فرض که نویسنده از هوش و پیچیدگی شخصیتی برخوردار است سعی می کنم بهترین تبیین را برای نوشته شدن این پست ارائه دهم. مثلا اینکه محک زدن قدرت نقد پذیری جماعت مذکور و یا یک نیش به خود زدن یا تحریک این ذهن های خوابیده برای دفاع از خود و تمرین مسالمت آمیر مبارزه یا...
دوست عزيز، نوشتهتان خیلی مشکل دارد. بسياری حقايق و واقعيتهای آن زمان را لحاظ نکردهايد و نوشتهیتان در کمال احترام، بیپايه و اساس است. حتی منای که در سياست ايران هيچ دستای ندارم، از حرفها و نوشتههای اطرافيان دولت و سپاه (مثلن سردار جوانی در نشريهی صبح صادق اشتباه نکنم، که یکی- دو هفته قبل از انتخابات خواندمش) علنن اعلام کرده بودند که "حرکتهايی در جهت انقلاب مخملين صورت میگيرد و ما میزنيم و صافشان میکنيم".
پاسخحذفحالا شما بعد از يک سال دلايل پشت سر هم روشنتر از آفتاب، آمدهای میگويی ليلی مرد بود يا زن؟
عزيزم، دل خوش سيری چند؟
در ضمن، برو يک کم وضعيت اقتصاد ايران و درصد حضرات از آن را بررسی حتی مختصر و اجمالی بکن و با چند تا دوست منطقی بنشين و فکر کن که اصلن چرا نبايد با اين حد چپاول کودتا میکردند؟ حتمن که بايد میکردند و کردند.
آقای زمانی،
پاسخحذفاینکه آقای زاکانی چیزی گفته دلیل هیچ چیزی نمی شود. روزنامه اعتمادملی هم نظر سنجی اعلام می کند که نتیجه اش این است که آقای کروبی رای اول است. هیچ آدمی که کمی شعور سیاسی دارد به این گونه نظر سنجی هایی که هیچ چیزشان معلوم نیست اتکا نمی کند.
به نظر می رسد شما دوست دارید با کلمات بازی کنید که از حوصله من خارج هست. هر کلمه ای خواستید استفاده کنید، معنی مورد نظر روشن است، "گروه اقلیتی (که من قابل توجه بودنش را انکار نمی کنم، 34 درصد به هیچ وجه کم نیست) که تعدادشان در تهران و شهرهای بزرگ زیاد است می خواست با کشاندن مردم به خیابان ها حکومت را مجبور به عقب نشینی غیر قانونی کند." حالا شما هر کلمه ای که مناسب این می دانید را استفاده کنید.
پیشتر گفتم که جسارت این را نداشتم که شبیه چنین حرفهایی را نزد دوستانم بزنم ولی انتظار نداشتم کسی به خاطر این نوشتهتان بگوید: "بله! فلسفه را هر خری ممکن است بخواند."
پاسخحذفتاسفبرانگیز است.
می بینی، وقتی کسی اقلیت بودن سبزها را بیان می کند چنان سراسیمه می شوند و از هر سو می تازند، گویی کسی در یونان باستان خدایانشان را انکار کرده است. بدون این باور جهان این آدم ها از هم می پاشد، تمام آمال این ها به این باور گره خورده است.
پاسخحذفاز همه جالب تر آن هایی هستند که با حقیقت کاری ندارند، فرق نمی کند اقلیت هستند یا اکثریت، فقط به فکر رسیدن به آرزوهای خود هستند که سال هاست در ج.ا. سرکوب شده.
سلام
پاسخحذفاین که قبل تر از اعلان پیروزی موسوی دیگری ها در سایت و روزنامه پیروزی اعلام می کنند و حتی پا فراتر گذاشته و تعداد رای دهنده های خودی را اعلام می کنند چی؟ یا این که رهبر بر نگهبان پیش دستی می کند و انتخابات را سالم اعلام می کند؟یا با اوضاعی که سر برگزاری انتخابات راه انداختند؟ صندوق های سیار؟ بیرون کردن ناظران برخی طرف ها. زیر بار شمارش مجدد آرا نرفتن؟ صعود خطی و مهندسی شده آرا از همان لحضه ی آغاز شمارش؟ قطع اس ام اس و اینترنمت و غیره و تمام کردن حجت انتخابات به صورت شبانه و جون دزدان که شب کاری می کنند؟
مث اینکه شما این یک سال خواب تشریف داشتید دوست من! بروید به خوابتان ادامه بدهید.
دو پيش فرض در طرفين اين منازعه وجود داشته:
پاسخحذف1- حاكميت به اين نتيجه رسيده بود كه جريان سياسي حامي موسوي ميخواهد با زير سوال بردن سلامت انتخابات انقلاب مخملي كند
2- موسوي متقاعد شده بود كه حاكميت ميخواهد با دخالتهاي غير قانوني(يا به ظاهر قانوني) نتايج انتخابات را تعيين كند و اين به معناي پايان دوران تنوع سياسي در نظام جمهوري اسلامي است.
رفتار هر دو طرف بر اساس اين دو پيش فرض صحيح است. تنها چيزي كه باقي ميماند بررسي همين پيش فرض هاست
چند نکته: اول اینکه شائبه ی استفاده از روشهای "انقلاب رنگی" یا "مخملی" مثل شمشیر دو لبه است؛ چون این دو روش (دو روش جداگانه است نه مثل هم) در کشورهایی استفاده شده که بن بست دموکراسی حاکم بوده. معنی این حرف اینه که خود بخود اعتراف کنید که "انتخابات" فرمایشی بوده است. لذا میرحسین و یا اصلاح طلبان به همین علت به فکر استفاده از این روش افتاده بودند. دوم اینکه این دو روش در کشورهایی استفاده شده که رئیس جمهور قدرت مطلق است. یعنی نیروهای نظامی و انتظامی و دستگاه قضا در اختیار اوست و امکان انحلال مجلس و قانون اساسی را هم دارد. در حالی که در جمهوری اسلامی تمامی قوا در اختیار رهبر است؛ نه رئیس جمهور. البته این نکته بعد از انتخابات به همه ی مسلمین شیرفهم شد. نکته ی سوم اینکه "درخواست ابطال انتخابات" جز حقوق قانونی نامزد انتخابات و از موارد پیش بینی شده در قانون انتخابات است. و این درخواست ربطی به اعلام نتایج ندارد؛ مطالعه ی قانون انتخابات توصیه می شود. و البته درخواست به ادعای نگارنده به مرجع "قانونی" آن یعنی شورای نگهبان تحویل شده است. پس باز هم میرحسین از ادعای "انقلاب" و کودتا مبری می شود. نکته ی چهارم اینکه؛ این توجه به "حواشی" زمانی قابل اتکاست که ما "متن" دهشتناک و غیر قابل انکاری مثل "تقلب" گسترده در صندوق های رای را نداشته باشیم. هر وقت شبهات غیر قابل انکار دستکاری گسترده در آرا تک به تک بررسی و رد شد؛ نوبت اینگونه سئوالات حاشیه ای هم می رسد. و نکته ی آخر اینکه کنفراس خبری و اعلام پیروزی در شرایط قطعی "پیامک" و حمله ی به ستاد انتخابات او بعد از ظهر انتخابات و پس از تبریک رئیس مجلس و رییس سازمان بازرسی؛ به عنوان نوعی پیش دستی رسانه ای در جلوگیری از کودتای دولت، کاملا قابل درک است. کودتایی که بیشتر برای حذف "مشارکت" و "مجاهدین انقلاب" برنامه ریزی شده بود تا میرحسین و اطرافیانش...
پاسخحذفجواب بهمن دارالشفایی
پاسخحذف(http://bahmanagha.blogspot.com/2010/07/blog-post_28.html)
را خوانده اید؟ نظرتان چیست؟
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفپاسخ به جواب بهمن دارالشفایی را چون ظاهرا امکان کامنت رو از وبلاگش برداشته مجبور شدم اینجا بنویسم. به نظرم مطالبی که نوشته شامل اطلاعات غلط و تحلیلهای اشتباهی است که خلاصه اون رو اینجا آوردم:
پاسخحذف۱. سابقه تقلب: قضیه خوشچهره تکذیب شد خودش هم هیچوقت اعتراضی دیگه نکرد:
http://www.asriran.com/fa/news/41209/واکنش-به-مصاحبه-عصرایران-راي-خوشچهره-در-هيچ-كدام-از-صندوقها-صفر-نيست
اگرچه شخصا قبول دارم که تقلب در انتخابات مجلس راحتتر و قابلقبولتره.
۲. موضوع اتاق تجمیع هم از اون حرفاست. وقتی آمار همه صندوقها برای اولین بار در تاریخ انتخابات اعلام شده دیگه رأیسازی در اتاق تجمیع خیلی بیمعنیه.
۳. قضیه قطعشدن اساماس هم به شایعه پخش شده درباره پاسخ رهبر به نامه هاشمی و واکنش دفتر رهبر بر میگرده که تلویزیون ساعت ۱۲ شب پنجشنبه خبرش رو زیر نویس هم کرد.
در ضمن فهمیدن نتایج آرا نیازی به این کارها نداشت. کافی بود از هزار ناظر خود در صندوقها به صورت تصادفی اطلاعات میگرفتن تا آمار اصلی دستشون بیاد. در ضمن اساماس ها در روزهای بعد فقط در تهران و مناطقی که درگیری بود قطع بود نه بقیه کشور.
۴. درباره ستاد قیطریه من نظری ندارم. ولی میشه قضیه رو از نگاه اونطرفیها هم نگاه کرد:
http://parsine.com/fa/pages/?cid=21696
۵. درباره نظرسنجی باید پرسید اون نظرسنجیها رو چه موسسه نظرسنجی انجام داده؟ و مهمتر از اون چه زمانی انجام شده؟ اون نظرسنجیها میتونسته مال یک هفته قبل از انتخابات قبل از مناظره باشه که رأی موسوی خیلی به احمدینژاد نزدیک بود. ولی آیا واقعا نظرسنجی معتبری نبود؟ من شخصا قبل از انتخابات نظرسنجی ایسپا مربوط به سه روز قبل از انتخابات به دستم رسید که در اون احمدینژاد با رآی بالا در دور اول برنده بود. جالبه که ایسپا از طرفداران موسوی بوده و یکی از معتبرترین مراکز افکارسنجی. دانشگاه تهران هم ۸ سری نظرسنجی انجام داد که در همه اونها احمدینژاد اول بود. چند موسسه خارجی هم قبل و بعد انتخابات نظرسنجی انجام داده بودن که همه همین رو میگفت:
پاسخحذفhttp://www.worldpublicopinion.org/pipa/articles/brmiddleeastnafricara/653.php?nid=&id=&pnt=653&lb=brme
حالا نظرسنجیهای صداسیما و تبیان و غیره رو میگیم دولت کودتا ساخته بود!
۶. درباره تماسها اتفاقا هر سه نفری که اسم بردید از مخالفین جدی احمدینژاد و حامیان نصفهنیمه موسوی بودن. حداقل میدوم که ناطق و پورمحمدی به موسوی رأی دادن. در ضمن هیچ کدون در دولت نبودن و بنابراین اطلاعات درستی هم نداشتند.
۷. درباره ناظران وزارت کشور میگه امضای حدود چهلهزار ناظر موسوی رو داره. بهشتی مشاور موسوی میگه ما ۲۵ هزار ناظر داشتیم. اگر حرف بهشتی رو قبول کنیم باز میشد با یک آمارگیری ساده از این ۲۵ هزار ناظر نتایج کلی آرا رو بدست آورد. اتفاقا امکان اثبات وجود یا عدم وجود تقلب با وجود این ناظران برای ستاد موسوی امکانپذیر بوده و هست.
۸. درباره اعلام نتایج توسط ایرنا یا فارس هم خوبه بدونید که همین اتفاق در دور دوم خاتمی هم افتاد. ساعت ۱۲ شب که اتفاقا اون موقع رأیگیری ادامه داشت ایسنا خبر زد که خاتمی با ۸۰ درصد برنده انتخابات شد:
http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-49202
یا در دور اول احمدینژاد ایسنا ساعت ۱۲ شب زد که احمدینژاد برنده شد. کلا دسترسی به این اطلاعات برای خبرگزاریها با توجه به دسترسیشون به افراد با اطلاع مشکل نیست.
۹. درباره تناقضات عددی هم خوبه به این نکته توجه کنید که نزدیک به ۲۰۰ هزار عدد در مدت زمان کوتاه به صورت دستی وارد شده که وجود این اشکالات در اون کاملا قابل قبوله. به علاوه اگر قرار به ساختگی بودن بود که اولا هیج گاه اعلام نمیشد تا امکان ردیابی اون از طریق ناظرین مهیا بشه ثانیا اگر قرار به تقلب بود حداقل در تولید این اعداد دقت بیشتری میکردند!
پاسخحذف۱۰. موارد دیگه هم واقعا ارزش پاسخ نداره. وقتی نزدیک به نیممیلیون آدم در روند انتخابات شرکت میکنند و حداقل ۲۵ هزار ناظر موسوی در صندوقها حاضر هستند واقعا آیا امکان تقلب چندین میلیونی وجود دارد؟ اگر بله مایلم بدونم چگونه؟ به نظر شما چگونه این تعداد رأی جابجا شده و تا حالا هیچ کدام از مجریان و ناظران دچار عذاب وجدان نشدن و اون رو اعلام نکردن؟ اگر واقعا این قدر هماهنگی بین این تعداد انسان وجود داشته که باید واقعا آفرین گفت. فکر نکنم در تاریخ این مملکت هیچ وقت چنین کار جمعی بزرگی انجام شده باشه.
در ضمن پاسخ بسیاری از این ابهامات قبلا در سایتهای فارسیزبان داده شده ولی اگر کسی مایل هست نظر ناظران بیطرف خارجی رو هم بدونه بد نیست به این سایت سر بزنه:
http://iran2009presidentialelection.blogspot.com/
این وبلاگ رو یک حقوقدان آمریکایی علاقهمند به مسائل ایران نوشته. تقریبا به تمام ابهامات به طور مستند پاسخ داده شده
فردای همان شب من هم فکر میکردم ادعای زودهنگام پیروزی در انتخابات از طرف هر کس از جمله آقای موسوی رفتاری ناپخته و بیتدبیر است
پاسخحذفاما گذشت زمان بمن اثبات کرد این استراتژی آقای موسوی اتفاقا نشانهی هوش بالای ایشان در انتخاب شیوهای مقبول برای نقد و حمله به عملکرد نظامی است که متجاهرانه تمامی اخلاقیات را به سخره گرفته است.
خیلی از استدلال های پاسخ آق بهمن بدون سنده و بعضا شایعه هست که حکومت بهش پاسخ گفته. مثلا تماس های لاریجانی و ناطق توسط خودشوت تکذیب شده. یا برگه های تا نخورده گفتند ته برگ ها بوده. صندوق های شیراز گفتند از شورای شهر بوده. نظرسنجی طبیان و آمریکایی خیلی شبیه به نتیجه اعلام شده بود. مطالعات آماری مختلفی روی نتیجه تدریجی آرا انجام شد و هیچ استدلال محکمی که تقلب ثابت کنه پیدا نکردند. و رفتارهای پلیسی حاکمیت هم از ترس کودتای مخملی توجیه کردند.به خصوص با توجه به رنگی بودن این جنبش و حمایت شدید غرب و راسانه های غربی و اسرائیل از جنبش سبز و شبیه سازی با انقلاب های مخملی مشابه و اسنادی که از ملاقات جورج سورس با خاتمی خبر می داد. ـ
پاسخحذفپاسخ به حامد در مورد قطع پیامک. آن چه شما گفته اید همان بود که رهبری در هنگام رای دادن در انتخابات هم گفت. گو این که من و بسیاری اصلاً آن پیامک دعایی را دریافت نکردیم و راه مقابله با پیامک جعلی اعلام آن از تلویزیون است نه قطع پیامک. اتفاقاً خود اطلاعاتی ها اذعان دارند که قطع پیامک برای اختلال در سیستم نظارتی موسوی بوده است. به روزنامه وطن امروز نگاه کنید:
پاسخحذفhttp://www.vatanemrooz.ir/1389/4/2/VatanEmrooz/451/Page/9/
در فایل صوتی زیر که گزارش وطن امروز برگرفته از آن است، آن کارشناس امنیتی دقیقاً میگوید که مشابه همین گونه نظارت را مهدی هاشمی در انتخابات مجلس خبرگان به نفع هاشمی انجام داده بود و ما در این انتخابات جلوی اش را گرفتیم.
http://news.gooya.com/didaniha/archives/2010/06/106670.php
اُه! کامنت-خور ِ این پست خیلی مَلَس بوده گویا! :پی
پاسخحذفبه قول دکتر شریعتی:قبل از این که ببینی یکی چی مگه یه نیگاه بنداز ببین بابا چی کارست؟
پاسخحذفعزیزان من نمیدونم امثال آقای لاجوردی بیجنبه(بدلیل حذف برخی از کامنت ها) از کجا نون میخورن آیا اصلا تو جامعه ایرانی حاضرن؟
در مود حذف کامنتها. من خودم کامنتهایام را حذف کردم؛ به این دلیل ساده که اشتباهاً یک مطلب را چند بار ارسال کردم. اگر دقت کنید خواهید دید که کامنتها را خود نویسندهها حذف کردهاند.
پاسخحذفسلام. اینجا رو هم ببین:
پاسخحذفhttp://entekhaabaat88.persianblog.ir
ممنون زهرا
پاسخحذفواقعا ازت ممنونم. تا دیروز که کارم به دادگاهی تو تهران گیر افتاده بود و چون تنها راه احتمالی برای حل شدن کارم از طریق این دادگاه بود و به اونجا میرفتم به دیدن بی توجهی و بی عدالتی دادگاه و قاضی و کارمنداش اعتراض و دعوا می کردم. اما امروز همه چیز برام حل شد و فهمیدم چون باید کارم به هرحال از طریق این دادگاه حل بشه و من هم پروندم رو همونجا باز کردم حق هیچ اعتراضی ندارم.
بازم ازت ممنونم که خیالم رو راحت کردی.
تو یه فرشته ای...
یکی از خوانندگان بحث نظر سنجی ها رو مطرح کرده و گفته اکثر نظرسنجی- حتی اونهایی که توسط غربی ها انجام شده ن- حکم به برتری مطلق م.ا.ن می دادند...
پاسخحذفاما... ما ایرانی ها اصولا با نظرسنجی راحت نیستیم و تا بتونیم در این موارد راست نمی گیم. شاید به این خاطر که کلا نظرسنجی پدیده ی جاافتاده ای در جامعه ی ما نیست. و ما همیشه این ترس رو داریم که از اطلاعات اون بعدها به ضرر خودمان استفاده بشه... به این خاطر کلا اعتبار نظرسنجی ها در ایران زیر سوواله.
اما در مورد موضوع خاص انتخابات ریاست جمهوری مساله ای دیگه ای هم وجود داره که نتایج نظرسنجی رو زیر سووال می بره. و اون هم هراس همیشگی مردم از دولت مستقره... در ایران چیزی به نام حقوق شهروندی و حق آزادی بیان و... به رسمیت شناخته نشده. به همین خاطر من کاملا حق دارم که از دولت مستقر بترسم... به همین دلیل خیلی بعیده که وقتی یک نهاد دولتی- یا غیر دولتی- و کلا غریبه از من سووالی در مورد حکومت بکنه نظر واقعی ام رو پنهان کنم.
مخصوصا در نظر داشته باشید که با جو پلیسی و ترس آوری که دولت ا.ن و طرفداران نظامی اش در جامعه به وجود آورده بودند چنین چیزی کاملا منطقی بود... به همین خاطر هیچ بعید نیست که بیشتر پاسخ دهندگان به این نظرسنجی ها عقیده ی واقعی شون رو پنهان کرده باشند...
وقتي همه امكانات و پول باد آوره نفت دست دولت و دولتيان باشه بايد هم وقتي كه دوره اول رياست جمهوري در ايران تموم ميشه، رئيسجمهور(؟) از هر طريقي كه شده دور دوم رو هم براي خودش محفوظ بدونه و از هيچ تلاشي فروگذار نكنه. آخه ميشه كه مجري برگزاري انتخابات خودت باشي و به اون همه امكانات و پول و قدرت پشت پا بزني ...
پاسخحذفزخم از او نشتر از سوزن از او/ ما و جوي خونو اميد رفو
هيچ وقت نميتونم چهره احمدي رو هنگام راي دان فراموش كنم، با وجود اينكه ميدونست دوستان در تلاشند ... ولي بازم هم نگران بود.
نکته ی دیگه اینکه در همان روزهای پس از انتخابات مقامات امریکایی به جای استفاده از لفظ تقلب از "بی قاعدگی و بی نظمی گسترده" استفاده می کردند. به نظرم این واژه بهتر بتونه اتفاقی رو که در جریان انتخابات افتاد توضیح بده تا تقلب. برای اینکه هیچ تبیین مبتنی بر "تقلبی" نتونسته - تمام و کمال- ماجراهای روز انتخابات رو تبیین کنه... اما "بی نظمی ها گسترده" به خوبی این کار رو می کنه و به خوبی قابل اثباته و اونقدر هست که کل اعتبار انتخابات رو زیر سووال ببره...
پاسخحذفبذارید من یک نمونه از این بی نظمی ها رو که شخصا شاهدش بودم براتون بگم:
در اداره ای که من کار می کنم در روزهای حساس منتهی به انتخابات به هزینه ی اداره و در داخل سالن اجتماعات اداره جلسه ی پر و پیمان برگزار شد و فرماندهان سپاه و بسیج شهر سخنرانی کردند و مجموعه ای از اتهامات رو به موسوی و کل اصلاح طلبان وارد کردند...
@محمود بوتراب،
پاسخحذفاگر اصلاح طلبان نظرسنجی رو کلا قبول ندارند چرا هی نظر سنجی های خودشون رو مدام در بوق و کرنا می کنند؟ یک نگاهی به روزنامه های اصلاح طلب قبل از انتخابات بیاندازید. علاوه بر این، برای ادعاهای شما که مردم در نظرسنجی جواب واقعیشون رو نمی دند شواهدی ندیدم، بالعکس، یک نگاهی به نظرسنجی های معتبر بندازید تا ببینید به سوالاتی که ممکنه خیلی بیشتر مشکل ایجاد کنه جواب هایی دادند که حکومت به هیچ وجه خوشش نمیاد. همین نظرسنجی که در تهران توسط جهاددانشگاهی انجام شده بود و این اواخر روی کلمه و بعد بی.بی.سی. قرار گرفت و نشون می ده این حرف درست نیست. موسسه های خارجی هم که این نظرسنجی ها رو انجام دادن کارشون این هست که در کشورهایی مانند ایران نظرسنجی می کنند و به این ادعاها امثال شما هم در انتهای یکی از نظرسنجی هاشون مفصل جواب دادن. و آخرین نکته اینکه راه فهمیدن اینکه مردم جواب می دن یا نمی دن و اینکه یک نظرسنجی یک موسسه چقدر اعتبار داره بررسی سابقه موسسه نظرسنجی و بررسی این هست که چه مقدار از نظرسنجی های قبلی موسسه با واقعیت تطبیق داشته. نظرسنجی جهاد دانشگاهی هم پیروزی اول آقای خاتمی رو پیش بینی کرده بود (بر خلاف خیلی نظرسنجی های داخلی دیگه)، هم م.ا. در انتخابات دوره ی اولش رو (باز بر خلاف تصور خیلی ها و خیلی نظرسنجی های دیگه)، و هم این انتخابات اخیر رو.
این رفتار که تا وقتی نظرسنجی چیزی رو که دوست دارند نشون می ده معتبر هست و هر وقت نشون نداد کلا امکان نظرسنجی رو منکر می شن واقعا بچگانه هست.
در مورد کامنت دومتون، بالاخره ما نفهمیدم نظر شما چیه، مردم از بسیج و سپاه بدشون میاد یا خوششون میاد. در صورتی که حالت اول درست باشه تبلیغ سپاه و بسیج بر علیه آقای موسوی نه تنها نباید اثر منفی داشته باشه، بلکه باید اثر مثبت هم داشته باشه. همین طور در مورد صدا و سیما، شورای نگهبان، ...
فکر می کنم دوستمون آقای "ناشناس" منظور من رو از کامنت دوم نگرفتند. پس اینطور تکمیلش می کنم:
پاسخحذفاین کار مصداق بارز استفاده از امکانات دولتی به نفع یک کاندیدای خاص- و مخالف نص صریح قانون انتخابات- است...
فکر کنم با این توضیحات ماجرا روشن شده باشه.
اما در مورد ماجرای نظرسنجی ها. چند نکته به ذهنم می رسد:
پاسخحذف1- گفته اید: "اگر اصلاح طلبان نظرسنجی رو کلا قبول ندارند چرا هی نظر سنجی های خودشون رو مدام در بوق و کرنا می کنند؟ یک نگاهی به روزنامه های اصلاح طلب قبل از انتخابات بیاندازید."
این یعنی اگر برخی نظرسنجی ها به برتری قاطع احمدی نژاد رای می دادند نظرسنجی هایی هم بودند که نظری کاملا برعکس داشتند...! خب. ممکن است بگویید برخی نظرسنجی ها معتبرند و برخی نیستند. با شما موافقم. اما این حرف را شما نمی توانید به این معنا بگیرید که فقط نظرسنجی هایی که به نفع شما بوده اند معتبرند و بقیه غیر معتبر....
ممکن است بگویید نظرسنجی های غربی ها اعتبار بیشتری دارند و این نظرسنجی ها رای به برتری م.ا.ن داده اند.
البته این پاسخ را از شما نمی پذیرم. برای اینکه گزاره ی " نظرات غربی ها اصولا معتبرترند از نظر ما" شما را جاهایی می کشاند که طبیعتا نمی پسندید. مصداق بارزش همان ابراز نظری است که در ابتدای کامنت دوم آوردم: بی نظمی و بی قاعدگی گسترده
و شما طبعا باید با این حرف هم موافق باشید... برای اینکه معتقدید "نظرات غربی ها اصول معتبرترند از نظرات ما....!!!"
2- اما نکته ی بسیار مهمی که معمولا ازش غفلت می شود این است که نظرسنجی باید دلیلی برای فلان رفتار پاسخ دهندگان نیز عرضه کند وگرنه این که شما بیایید 4 تا عدد و درصد ردیف کنید که هنری نیست...و شما که خیلی به نظرسنجی غربی ها علاقه دارید باید بدانید که موسسات نظرسنجی معتبر وقتی نظرسنجی های طولی انجام می دهند دقیقا می گویند که به چه دلیل نظرسنجی این ماه با نظرسنجی ماه پیش تفاوت دارد... ارجاعتان می دهم به نظرسنجی های موسسه ی معتبر گالوپ در مورد انتخابات ریاست جمهوری امریکا.
پاسخحذف///محبوبیت مک کین این ماه بالا رفت به این خاطر که، مثلا، سارا پیلن را به عنوان معاون اول انتخاب کرد.
/// محبوبیت اوباما بالا رفت برای اینکه در سخنرانی اش در فلان ایالت به حقوق سیاهان و مسلمانان پرداخت
/// ابتدا فکر می شد ماجرای دختر سارا پیلن تاثیر منفی بر آرای مک کین بگذارد ولی نظرسنجی ها نشان می دهند که نه.برعکس...
....
....
خب می بینید که کار دنیا کشکی کشکی نیست و حساب و کتاب دارد...!
اما ما چه...
یادم است در ماه ها و روزهای منتهی به انتخابات سایت الف هر پانزده روز یک بار نظرسنجی های بامزه ای را از قول "مراکز معتبر" منتشر می کرد که حاکی از این بودند که محبوبیت احمدی نژاد در حال رشد شدید است. جالب اینجا بود که در ابتدا که فکر می کردند رقیب احمدی نژاد آقای کروبی است محبوبیت کروبی را نزولی می آوردند بعد که دیدند موسوی از کروبی پیش افتاده و رقیب اصلی است محبوبیت او سیر نزولی پیدا کرد...!
همه اش هم بدون دلیل.
طبیعتا ما مغز خر نخورده ایم و انتظار داریم این موسسات نظرسنجی معتبر به ما بگویند محبوبیت جناب م.ا.ن به کدام دلیل خاص در این ماه نسبت به ماه قبل فلان درصد رشد داشته است...وگرنه چهارتا عدد و درصد را که من هم همین الان می توانم تولید کنم!
و نتیجه ای که می خواهم بگیرم این است که این نظرسنجی ها از تبیین رفتار پاسخ دهندگان عاجز بودند...
پاسخحذفشاید به این دلیل که ما ایرانی ها اصولا اعتماد زیادی به غریبه هایی که زنگ در خانه مان را می زنند و نظرمان را در مورد پرزیدنت احمدی نژاد- که پشتش به حمایت رهبری و سپاه و بسیج کرم است- می پرسند نداریم...
@محمود بوتراب:
پاسخحذفبله، نکته شما در مورد دخالت سپاه و بسیج را متوجه شدم، ولی جدا از نکته ای که شما فرمودید، می شه به سوال من هم پاسخ بدید که چطور می شه اعتقاد داشت که اکثریت مردم از سپاه و بسیج و ... متنفر هستند و در عین حال تبلیغ این نهاد ها به صورت رسمی با اسمشان بر علیه آقای موسوی به جای تاثیر مثبت تاثیر منفی بزاره؟
در مورد نظرسنجی، در کامنت هایتان جملاتی هست که ربطی به موضوع ندارد. (به عنوان مثال کسی نگفته غربی ها بهتر هستند یا بدتر هستند، و این مساله هیچ ربطی به بحث ندارد. شما هم مرا نمی شناسید، بی خود قضاوت نکنید، هر کسی که باور دارد آقای موسوی در انتخابات شکست خورده است طرفدار وضعیت حاکم نیست. به این حملات شخصی بچگانه یک ذهن خلاق لزومی نمی بینم جواب بدهم.)
1. بله، چیزهایی به اسم نظرسنجی در روزنامه های اصلاح طلب چاپ می شد که حتی اسم موسسه نظرسنجی هم معلوم نبود، چه برسد به جزئیات آن. هر عددی که کسی اعلام می کند که اعتباری ندارد. اعتبار این اعداد به سابقه پیش بینی های قبلی موسسه بستگی دارد. وقتی سابقه ای وجود ندارد، این اعداد هیچ معنی نمی دهد. با وضعیتی که در این انتخابات رخ داد بعد از اینگونه اعدادی که روزنامه های اصلاح طلب چاپ می کنند هیچ معنی ندارد، کسی هم جدی نمی گیردشان.
دقیقا، حرف من هم این است که نمی شود هم منکر امکان نظرسنجی بود و هم مدام نظرسنجی در بوق و کرنا کرد. تا جایی که می بینم شما هم موافق این هستید.
به هر حال هنوز هم حتی یک نظرسنجی با مشخصات و جزئیات توسط موسسه معتبر و با سابقه که نشان بدهد آقای موسوی پیروز می شد ندیده ایم.
علاوه بر این، اصلاح طلبان مرکز افکارسنجی جهاددانشگاهی رو قبول دارند و از نظرسنجی های آن استفاده می کردند، فقط نتایجش را به مردم و طرفدارانشان آن ها اعلام نمی کردند.
2. هیچ ربطی ندارد. موسسه نظرسنجی وظیفه تحلیل را ندارد، این کار تحلیل گر است. اینکه یک موسسه تحلیل هم ارائه می کند دلیل نمی شود که بقیه هم باید چنین کاری انجام بدهند. در صورتی که هیچ تحلیلی هم ارائه نشود از اعتبار نظرسنجی کاسته نمی شود.
در مورد این ادعای جدید شما که هیچ تحلیلی هم برای رفتار رای دهندگاه وجود نداشته هم باز باید عرض کنم شواهدی برای این حرف ارائه نکرده اید، همان طور که برای ادعای قبلیتان که در مورد اینکه ایران نمی شود نظرسنجی کرد، که باز تکرار کرده اید بدون اینکه توجهی به شواهدی که من در مورد نادرستی اش را ذکر کردم.
--------------------
برای بحث بی نتیجه نماند لطفا به این ها صریح و خلاصه و بدون رفتن به حاشیه پاسخ بدید:
1. چطور می شود امکان نظرسنجی در ایران را منکر شد و در عین حال مدام نتایج نظرسنجی را در بوق و کرنا کرد؟
2.الف. چطور می شود که مردم از گفتن نظرشان در مورد اینکه در انتخابات به چه کسی رای می دهند می ترسند (که در زمان پیش از انتخابات به نظر نمی رسد کوچکترین علتی برای این ترس وجود داشت) ولی در همان نظرسنجی به سوالات دیگری که جزو خطوط قرمز حکومت هست جواب هایی می دهند که مطابق میل حکومت نیست؟
2.ب. می شود یک نظرسنجی با مشخصات و جزئیات که توسط یک موسسه نظرسنجی معتبر و با سابقه (که بشود بررسی کرد نظرسنجی هایی که قبلا اعلام کرده چقدر با واقعیت تطبیق داشته) ذکر کنید که در آن آقای موسوی رای اول بوده باشد؟
2.ج. با فرض اینکه مردم از گفتن نظر خود در نظرسنجی می ترسند چگونه تطبیق نظرسنجی های قبلی مرکز افکارسنجی دانشجویان (جهاد دانشگاهی) را با نتایج انتخابات ریاست جمهوری دوره های قبل (که بر خلاف پیش بینی تقریبا تمام افراد بوده) را توجیه می کنید؟
2.د. شواهد خود شما برای ادعایتان اینکه مردم از گفتن نظر خودشان در نظر سنجی می ترسند چیست؟
@ناشناس گفت:...
پاسخحذفنوشته اید:
"شما هم مرا نمی شناسید، بی خود قضاوت نکنید، هر کسی که باور دارد آقای موسوی در انتخابات شکست خورده است طرفدار وضعیت حاکم نیست..."
طبیعتا با شما موافقم. اما از اونجا که شما هم من رو نمی شناسید بهتره یکی دو جمله در مورد مواضعم شفاف سازی(!) کنم:
در انتخابات به یکی از کاندیداهای اصلاح طلب رای دادم و تا همین امروز هم فکر می کنم در نتایج انتخابات دست کاری شدیدی انجام شده است. اما...و این اما خیلی مهم است: فکر می کنم اصلاح طلبان در تبیین چگونگی دست کاری در انتخابات خطاهای زیادی مرتکب شده اند و حرف هایی زده اند که خیلی راحت می شود صحتش رو به چالش کشید( نمونه اش حرف های بهمن درالشفایی در پاسخ به همین مطلب).
راستش رو بخواهی این مساله از فردای روز انتخابات فکر من رو به خودش مشغول کرده که چه تبیین منطقی و یقینی ای برای حوادث روز انتخابات وجود داره... و چطور می شه به فردی مخالف ثابت کرد که در انتخابات مهندسی گسترده ای انجام شده... به همین خاطر هم در دومین کامنت ام نوشتم:
""نکته ی دیگه اینکه در همان روزهای پس از انتخابات مقامات امریکایی به جای استفاده از لفظ تقلب از "بی قاعدگی و بی نظمی گسترده" استفاده می کردند. به نظرم این واژه بهتر بتونه اتفاقی رو که در جریان انتخابات افتاد توضیح بده تا "تقلب". برای اینکه هیچ تبیین مبتنی بر "تقلبی" نتونسته - تمام و کمال- ماجراهای روز انتخابات رو تبیین کنه... اما "بی نظمی ها گسترده" به خوبی این کار رو می کنه و به خوبی قابل اثباته و اونقدر هست که کل اعتبار انتخابات رو زیر سووال ببره...""
یعنی دغدغه ی من بیشتر روشن شناختیه و به دنبال فرضیه ای هستم که بتونه تمام حوادث روز انتخابات و روزهای قبل و بعدش رو تبیین کنه.
(و این رو هم عجالتا بگم که فکر می کنم هیچ فرضیه ی واحدی نمی تونه این کار رو بکنه. به همین خاطر خیالبافی هایی مثل "اتاق تجمیع" رو قبول ندارم... بگذریم)
اما نکته ی مهم اینه که من با شما موافقم که اصلاح طلبان نتونسته اند تقلب رو اثبات کنند. اما به هیچ وجه قبول ندارم که تبیین شما- مبنی بر اینکه انتخابات سالم و سلامت برگزار شد و اصلاح طلبان در اون با این نتیجه شکست خوردند- بتونه حوادث اون یک هفته رو توجیه کنه... یعنی همانطور که طرفداران تقلب باید حرفشون را اثبات کنند طرفداران صحت و سلامت انتخابات هم باید توضیح بدهند که، مثلا، چرا حکومتی که همیشه به درصد بالای شرکت کننده می نازید و همیشه انتخابات را تا ساعت 12 شب تمدید می کرد در انتخاباتی به این اهمیت این کار را نکرد و حتی- بر طبق گزارش ها- برای اخراج جمعیت رای دهنده از قوه ی قهریه استفاده کرد...
خب... فکر کنم این توضیحات موضع من رو روشن کرده باشند... اما جواب سووالاتتون رو بعداز ظهر می دم. برای اینکه باید بروم...
@ناشناس گفت:
پاسخحذف" 2. هیچ ربطی ندارد. موسسه نظرسنجی وظیفه تحلیل را ندارد، این کار تحلیل گر است. اینکه یک موسسه تحلیل هم ارائه می کند دلیل نمی شود که بقیه هم باید چنین کاری انجام بدهند. در صورتی که هیچ تحلیلی هم ارائه نشود از اعتبار نظرسنجی کاسته نمی شود."
متاسفانه با این حرف صد درصد مخالفم. به این دلیل ساده که در پیمایش ها مفهومی وجود دارد به نام روایی.
روایی یعنی اینکه اگر شما یک پیمایش خاص را در یک جامعه ی محدود - و در یک بازه زمانی منطقی- هر چند بار که تکرار کنید جوابی مشابه به دست بیاورید... و اگر پیمایشی این خصیصه را نداشته باشد قابل اطمینان نیست.
این حرف با عقل سلیم هم جور در می آید. طبیعتا اگر من امروز به، مثلا، کوفته تبریزی، علاقمند باشم منطقی است که این علاقمندی ام را ماه بعد هم حفظ کنم. حالا اگر یک موسسه ی نظر سنجی در یک پیمایش طولی به این نتیجه برسد که علاقه ی مردم تهران به "کوفته ی تبریزی" در ماه فروردین 20 درصد است ولی در ماه اردی بهشت این علاقه به 40 درصد رسیده طبیعتا باید "تحلیل روشنی" برای این تغییر ذائقه هم ارائه کند و مثلا بگوید که به دلیل اینکه فلان سریال تلویزیونی محبوب، قاتل بالفطره ای را نشان داده که عاشق خوردن کوفته تبریزی است علاقه ی مردم به این غذا کاهش پیدا کرده است-
و اگر ا ین تحلیل را ارائه نکند روایی پیمایش اش صدرصد زیر سووال می رود. به همین دلیل است که موسسات پژوهی برای دفاع از حیثیت و آبروی علمی شان هم که شده "ناچارند" تحلیلی برای تغییر ذائقه - ی غذایی یا سیاسی- جامعه ی آماری شان ارائه کنند.
....
خب. حالا فرض کنیم موسسه ای از طرفی زیر بار این تحلیل نرود و از طرف دیگر بر صحت پیمایش اش هم تاکید کند.
در ابتدای امر دو حالت به ذهن خطور می کند:
1- اینکه موسسه ی تحقیقاتی تحلیلی برای تغییر ذائقه ارائه نکرده "الزاما" به این معنی نیست که "علتی" برای این امر "وجود ندارد". پس منطقی و منصفانه ترین کار ممکن این است که بازه ی زمانی مورد نظر را زیر و رو کنیم و ببینیم آیا می توان به علتی برای این تغییر ذائقه رسید.
بهتر است یک بار دیگر خاطرات خودمان را از روزها و ماه های منتهی به انتخابات مرور کنیم.
دلیل منطقی افزایش آرای م.ا.ن در ماه های منتهی به انتخابات کدام رخداد مشخص بود؟ بالاخره وقتی سایت الف آن نظرسنجی های مرتب را روی سایتش می آورد که نشان می دهند آرای م.ا.ن مدام در حال رشد است " باید و باید" تحلیل را هم بیاورد. وگرنه ما که در کره ی مریخ زندگی نمی کردیم. می دیدیم که در پانزده روز گذشته مستر پرزیدنت هیچ "آسی" رو نکرده اند پس چه شده که محبوبیتش اینقدر با شیب زیاد دارد رشد می کند...!!!
2-پس می بینید که ما حق داریم بر اساس اصول اولیه ی پیمایش اجتماعی، روایی این پیمایش را زیر سووال ببریم و به همین دلیل به نتایج اعتماد نداشته باشیم.
پاسخحذفاما این امکان وجود دارد که موسسه ی نظرسنجی همچنان بر صحت کارش تاکید کند. و در پاسخ سووال ما در مورد چرایی تغییر ذائقه بگوید:
"چه می دونم...!"
یا...
"موسسه نظرسنجی وظیفه تحلیل را ندارد...در صورتی که هیچ تحلیلی هم ارائه نشود از اعتبار نظرسنجی کاسته نمی شود."
چه بسا راست هم بگوید. یعنی اسناد و مدارک پیمایش اش را تمام و کمال در اختیار ما بگذارد و ما به عینه ببینیم که "روش به کار رفته" در این پیمایش هیچ عیب و ایرادی ندارد...
می بینید که در بد وضعی گیر افتاده ایم. از یک طرف آمار نشان می دهند که ذائقه تغییر معناداری کرده است. از طرف دیگر این تغییر ذائقه را نمی توانیم به هیچ واقعه ی مشخص و فراگیری نسبت دهیم. موسسه هم که قسم و آیه می خورد که خداوکیلی ما کارمان را درست انجام داده ایم.
.......
از قدیم گفته اند هنر نزد ایرانیان است و بس...
یکی از هنرهای ما هم همین است که امروز یک چیزی می گوییم و فردا " تخمی تخمی" آن را عوض می کنیم.
"کی به کیه... ها...؟"
ماه پیش که ازم پرسیدند گفتم میرحسین
این ماه همین طوری عشقم کشید بگویم احمدی نژاد
صر صندوق هم که رفتم می نویسم رضایی
"کی به کیه... ها؟"
....
فکر می کنید از این نظرسنجی های "بدون ارائه ی تحلیل" بتوان طرفی بست؟
در ضمن،
پاسخحذفنمی دانم امروز برای چه گوگل اسم من رو گذاشته "محمود"... همان محمود بوتراب قبلی ام...
این هم جواب سووال اولتان
هیچ طور...!
@محمود:
پاسخحذفنمی دانم شما چقدر گزارش نظرسنجی خوانده اید، بهتر است بیشتر بخوانید. نظر سنجی مورد اشاره من هم نظرسنجی های الف نیست، نظرسنجی هایی خود اصلاح طلبان است که مردم اعلام نمی کردند، نظرسنجی موسسات بین المللی و دانشگاهی آمریکایی است که توسط افراد متخصص در نظرسنجی انجام شده اند. بر اساس حرف های شما هیچکدام از این ها بلد نیستند نظر سنجی کنند و یکی شما بلد هستی.
شما به قول انگلیسی ها داری به مترسک حمله می کنی (کلی نوشتی و آسمان رو به زمین می بافی و خودت سوال پرسیدی و جواب دادی و به چیزی که من نگفتم گیر دادی). من کجا گفتم نظرسنجی ها الف را قبول دارم؟
در ضمن، آرای احمدی نژاد هم بنا به نظر سنجی هایی مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران و همچنین نظرسنجی های تلفنی هفتگی در تهران که در سایت رای ملت (تا جایی که من می دانم متعلق به مشارکت) انجام می شده در هفته های قبل از انتخابات در حال کاهش بوده نه افزایش، یعنی اوایل کار رایش بیشتر از این ها هم بوده. ولی باز با وجود این ریزش در آخرین نظرسنجی مرکز افکار سنجی دو روز قبل از نتخابات (قبل از آخرین برنامه تلویزیونی اش) 55 درصد رای داشته.
حالا برگردیم سر اصل مطلب: این همه نوشتی و کلی ادعای تازه کردی و داستان بافتی ولی بلاخره به هیچ یک از سوالات من جواب ندادی!