tag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post2669622892613508652..comments2023-07-09T13:43:03.497+03:30Comments on نسخهی قابلِ انتشار: عدمِ جوازِ بهتانکاوه لاجوردیhttp://www.blogger.com/profile/07796199420415437049noreply@blogger.comBlogger3125tag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-35529206917481895922017-02-25T23:10:50.907+03:302017-02-25T23:10:50.907+03:30ضمن سپاس از گزینشهای امیدوار کننده شما...
در فتوا...ضمن سپاس از گزینشهای امیدوار کننده شما...<br /><br />در فتوای دو و سه از واژه های چون "اصولاً" ، "مطلقا" استفاده شده که این دو جای امیدواری و تامل دارد. در اولی اصل، حرمتِ اتهام است. در دومی به یاد کانت افتادم که راستگویی را مطلقاً وظیفه اخلاقی معرفی می کند و منظور از "مطلقاً " در هر شرایطِ وقوعیِ احتمالیِ دیگر، حتی در شرایطِ تعارض(یا تزاحم) با نجات جان یک بیگناه میداند. <br /><br />اما در اولی اگر تکیه فقط به روایت شده باشد و نیز در دومی و سومی هم آن "اصولاً" و "مطلقاً" از اطلاقهای لفظی و روایی بدست آمده باشد آنگاه درواقع این فرمانِ("منسوب به") خدا است که هنجارساز است که به طور اتفاقی در مورد باهتوهم به معنای بهتان نیست. و کاملا محتمل است در جایی دیگر جور دیگری باشد.<br />محمد کریمیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-8233921596153414942017-02-25T11:34:42.922+03:302017-02-25T11:34:42.922+03:30ممنون بابتِ تذکر. چند کلمه را حذف کردم.
جملهی آ...ممنون بابتِ تذکر. چند کلمه را حذف کردم. <br /><br />جملهی آخر در نسخهی اولیه: <br />این پرهیزِ اصولمندانه از دروغ—بالاخص: پرهیز از بهتان—برای من بسیار تحسینبرانگیز است.کاوه لاجوردیhttps://www.blogger.com/profile/07796199420415437049noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-36762361448703677412017-02-25T11:19:42.568+03:302017-02-25T11:19:42.568+03:30فکر میکنم نتیجهای که گرفتهای چیزی بیشتر از آن ا...فکر میکنم نتیجهای که گرفتهای چیزی بیشتر از آن است که پذیرش مقدمات ما را به آن ملزم میکند. حتی اگر قبول کنیم که آن چه در این سه دیدگاه بیان شده نشاندهنده «پرهیز اصولمندانه» از چیزی است، آن چیز «تهمت» است و نه «دروغ» به طور کلّی. تصور من این است که «تهمت» موارد خاصی از دروغ است که کموبیش شامل چیزی از این دست است: اسناد خلاف واقع صفتی/فعلی بد و ناپسند به کسی (یحتمل به قصد خراب کردن او). اما این دیدگاهها راجع به موارد بسیاری دیگر از دروغ به نظرم ساکت است. مواردی مثل اسناد دروغین چیزی خوب به دیگران، اسنادی چیزی، اعم از خوب یا بد، به خود که واقعثیت ندارد (مثلاً شاید برای تقیه)، گزارشی غیر واقعی از امور جهان مثل این که دیروز باران آمد یا نه (مثلاً برای نجات جان یک بیگناه یا پیروزی در جنگ). ساجد طیبیhttps://www.blogger.com/profile/09020334659168426775noreply@blogger.com