tag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post2938870645815731444..comments2023-07-09T13:43:03.497+03:30Comments on نسخهی قابلِ انتشار: تبلیغات گولمان نزندکاوه لاجوردیhttp://www.blogger.com/profile/07796199420415437049noreply@blogger.comBlogger12125tag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-71034281140811491152015-11-30T03:26:06.164+03:302015-11-30T03:26:06.164+03:30من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا
خب امشب خوابِ حر...من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا<br />خب امشب خوابِ حرامی را نذر وعدهای کردم که با شما داشتم؛ نه واژه را یادم بود و نه شماره صفحه را؛ قریب به یک دهه از آن روز گذشته ولی کاشف العیوب بالاخره دشت خودش را دارد خصوصا نیمه شبی. این هم خدمت شما:<br />ادیب سلطانی، م.ش.؛ ترجـ.؛ سوگنمایش هملت، شاهپور دانمارک؛ مؤسسه انتشارات نگاه؛ تهران: نوبهار 1385<br />ص 334، سطر سوم دیالوگ هملت: واژهی «نیزومانی» آشکارا با یک تایپوگاف به «نیرومانی» ترادیسیده!:<br />«... نیرومانیها/ ظرافتهای قانونیاش،...»<br />با توجه به تذکری که به ایشان در نخستین ساعات پخش کتاب دادم (ولذا شاید حق داشت آنطوری درهم شود)، اگر این کتاب چاپ جدیدی شده باشد، این ارور در آن اصلاح شده است، بنابراین حتما همین چاپ را نگاه کنید. برای کسانی که به این چاپ دسترسی ندارند، صفحه یادشده در اینجا آپلود شده است:<br /><br />http://www.mediafire.com/view/upf1g1u4z2q0bol/Erratum-Hamlet-AdibSoltani.jpg<br /><br />عیب می جمله بگفتیم... اما: ایشان آدم پردقت، کاربلد، اخلاقمدار و شریفی است و من به یاد ندارم هیچگاه نام کسی را برده باشد و بعد عیب و ایراد فنی (چه رسد به شخصی) او را متذکر شده باشد. حتا اگر خوبِ کسی را میگفت ذکرش بی نام و نشان بود و بی توصیف معین.<br />به ذکر اینکه یک وقتی مشغول ترجمه ریچارد سوم بودم (ترجمه ناتمامی که با به بازار آمدن ترجمه ادیب سلطانی آن را متوقف کردم) به صراحت از ایشان دفاع میکنم: در ترجمههایشان از شیکسپیر (خصوصا ریچارد سوم) در گردنههایی که رهشناسان در آن لغزیدهاند (فلا اقتحم العقبة) ایشان به سلامت و صلابت گذر کردهاند. یک وقتی اگر وقت بود(!) و حوصله کردم با یک بررسیِ چند موردی این را شفاف خواهم کرد إن شاء الله الرحمن.<br />هرکجا هست "پیروز" باشد!<br />دیدارگرnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-44618551650528557572015-11-28T20:19:04.184+03:302015-11-28T20:19:04.184+03:30سلام الله علیکم.
من جسارت "داوری" ندارم ...سلام الله علیکم.<br />من جسارت "داوری" ندارم یا اگرنه داور جسوری نیستم؛ نوشتم «احتمالا» تا هرکس خواست "داوری" کند از صفر تا یک مقداری به آن نسبت دهد. اگر جای شما بودم (که لابد یک چیزی شده که نیستم) عبارت «به تعبیر شما» را داخل پرانتز نمیگذاشتم در همان حال که «کمپلکس روحی» را با «""» قنداق پیچ کردهام که ردوندانس بیموردی است. از قرار معلوم آدم خوشذوق و نکتهسنجی هستید و تعجبی ندارد که ادیب سلطانی ذکر خیرتان را مکتوب کرده باشد (هرچند در اینجا دیگرانی هم هستند که "بسیار مفتخر"ند). درباره پیشنهادی هم که فرمودید در اولین مجال مستندا عملیاتی میشود إن شاء الله الرحمن.<br />دیدارگرnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-75579228992526259432015-11-28T15:51:11.209+03:302015-11-28T15:51:11.209+03:30سلام علیکم.
پیشنهادِ من این است که غلطی که میگو...سلام علیکم. <br /><br />پیشنهادِ من این است که غلطی که میگویید پیدا کردهاید را اعلام کنید تا بقیه هم بینصیب نمانند. در موردِ (به تعبیرِ شما) "کمپلکس روحی"ی من، داوریِ شما حالا در معرضِ دید است. فقط مایلام بگویم که من بسیار مفتخرم به اینکه جناب آقای دکتر ادیبسلطانی در چندین کتابشان (از جمله در دو ترجمهشان که در کامنتها به آنها اشاره شده) با ذکرِ نام از من تشکر کردهاند.کاوه لاجوردیhttps://www.blogger.com/profile/07796199420415437049noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-82363964363748299422015-11-28T14:37:52.571+03:302015-11-28T14:37:52.571+03:30ادیب سلطانی آدم دقیق و شریفی است و زبان انگلیسی را...ادیب سلطانی آدم دقیق و شریفی است و زبان انگلیسی را خیلی خوب میداند (در مورد بقیه زبانها داوری با اهلش) ولی منطقدان نیست. آدم لجوجی هم هست. خوشش نمی آید کسی ایرادش را بگیرد. قبایش زیادی تیریج دارد. یادم می آید وقتی هملت او چاپ شد، به محض اینکه کتاب را تصادفا باز کردم غلط چاپی در آن دیدم و فورا موضوع را به ایشان اطلاع دادم. خوشش نیامد و گفت اگر انسان سیاست داشته باشد اول حسن ها را میگوید و نه ایرادها را! احتمالا نویسنده این پست هم یک جایی یک اروری مثلا همین که از آن یاد کرده را به وی گوشزد کرده و واکنش خوشایندی ندیده و نوشتن این مطلب خارج از انصاف در حق ادیب سلطانی (اگر واقعا منظورش او باشد که احتمال قریب به یقین همینطور است) نشان از یک کمپلکس روحی در ایشان دارد. بگذریم ادیب سلطانی هرکه هست و نیست در زبانشناسی (و نه بیش) از سرمایه های ایران است.دیدارگرnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-7865847093865597612011-04-12T18:43:20.705+04:302011-04-12T18:43:20.705+04:30خب من باز هم مجبورم به شدت تایید کنم نظرت را ولی ا...خب من باز هم مجبورم به شدت تایید کنم نظرت را ولی این بار دیگر نوت نمینویسم :)<br />یکی از متنهایی که به ترجمهاش خیلی افتخار میشود و قرآنی است که نازل شده است، «چنین گفت زرتشت» نیچه است با ترجمه داریوش آشوری. خود آشوری هم در باب ترجمهاش کتابی نوشته. وقتی کتاب را میخواندم، به جملهای رسیدم که معنیاش را نمیفهمیدم. به نظرم بیمعنی میآمد. رفتم با ترجمه فرانسه و انگلیسی مطابقت دادم، دیدم حق با من است و جملهی نیچه کاملن منطقی بوده و مترجم محترم به معنی واقعی کلمه «کله معلق» زده است. علاوه بر آن فهمیدم که آشوری علاقهمند بوده که کتاب سخت باشد و ترجمههای انگلیسی و فرانسه و حتی متن آلمانی با دانش ناقص آلمانی من، بسیار قابل درک تر اند.<br />الان یادم نمیآید جمله را و کتاب هم در دسترس نیست ولی شاید روزی با جوراب آشوری هم بادبان ساختم.شقایقnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-53748687136371897112011-04-11T10:02:18.237+04:302011-04-11T10:02:18.237+04:30راستی مدتهاست خودت کاری نکردی. هیچ ترجمه ای انجام ...راستی مدتهاست خودت کاری نکردی. هیچ ترجمه ای انجام ندادی چرا؟ اون قبلی خیلی هم بد نبود.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-16749406826444054212011-04-08T04:23:08.960+04:302011-04-08T04:23:08.960+04:30ببینم کدام کتاب منطقی را میگی؟
ترجمه ارگانون ارسطو...ببینم کدام کتاب منطقی را میگی؟<br />ترجمه ارگانون ارسطو؟Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-6113610797467086672011-04-02T13:04:13.460+04:302011-04-02T13:04:13.460+04:30مردی در مه، شدیداً نمودی!مردی در مه، شدیداً نمودی!Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-85122238205009088362011-04-01T09:14:36.123+04:302011-04-01T09:14:36.123+04:30به ناشناس
عزیز شاید این پرسش با مطلب کاوه ارتباط ن...به ناشناس<br />عزیز شاید این پرسش با مطلب کاوه ارتباط نداشته باشدد.ولی بسیاری از دوستان را دیده ام که با این پرسش دست به گریبانند.پاسخ این پرسش در وبلاگ ها و سایت های مذهبی با توسل به اصل ازدواج و یا صیغه و هزاران راه اینگونه داده می شود.هدف این است که در این وبلاگ که محل ابراز اندیشه افرادی آشنا به فلسفه و اندیشه های نو است نگاهی جدید به این پرسش داشته باشیممردی در مهhttp://kaavelajevardi.blogspot.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-55512572381180985662011-04-01T08:52:38.259+04:302011-04-01T08:52:38.259+04:30مردی در مه، نمودی!مردی در مه، نمودی!Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-80432131911327609852011-03-31T16:34:51.848+04:302011-03-31T16:34:51.848+04:30اگر مردی به عشق معتقد باشد و ازدواج نکرده باشد - ع...اگر مردی به عشق معتقد باشد و ازدواج نکرده باشد - عشق یک طرفه و این قبیل مسائل - از سوی دیگر به مبانی فمینیسم و احترام به خقوق خانم ها نیز پایبند باشد.در ایران چگونه مشکلات ناشی از مسائل جنسی خود را حل کند؟مردی در مهhttp://kaavelajevardi.blogspot.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2218397196624300645.post-83162660513428532172011-03-30T15:38:42.009+04:302011-03-30T15:38:42.009+04:301. فرضِ مستتر در این حکم البته این است که اظهارنظر...1. فرضِ مستتر در این حکم البته این است که اظهارنظرکننده از عهده ی مقابله ی ترجمه با متن اصلی برمی آید و ظرفیت/ ظرافت های معنایی و زبانی ای زبان های مبدأ ومقصد و موضوع متن را خوب می شناسد. حدس می زنم که فراهم شدنِ این شرط آسان نیست.<br />2. در غیابِ شرطِ بالا عموماً اکتفا می کنیم به دغدغه/ادعا های مترجم، اظهارنظرهای دوستان یا "متخصصانی" که "موثق" می پنداریمشان. هرچند عناصری از تبلیغ و تجارت در همه ی معیارها(حتی معیارهای "علمی" برنهاده توسط نهادهای بین المللی تعریف کننده ی دقت و صحت) وجود دارد، این معیارهای متعارف/عملی را تبلیغات نامیدن کمی گمراه کننده یا دور از انصاف است. <br />3. جمله ی معترضه ی آخر، که به سیاق اخیراً رایج در اینجا، لبّ و لباب مطلب است قدری گمراه کننده است. اگر آن صفتِ "بزرگ" را از سر تعارف به منطقدان نداده و آن را مترادف "مشهور" نگرفته باشیم، آن نگاهِ صرف، اگر فقط همان استباه را دیده باشد، ممکن است ما را به سهوالقلم برساند نه الزاماً بی دقتی.<br />احمد سمیعی می نویسد که علامه قزوینی در نقل غزلی از حافظ یک مصرع را دوجا نقل کرده است و اضافه می کند این سهو بر قلمی رفته است که در وصف دقت او گفته اند بسم الله را بدون مراجعه به قرآن نقل نمی کرد. گمان ندارم این سهو عنوان دقیق النظر را علامه قزوینی سلب کند.<br />4. دقّت در هر امری مثل ترجمه یک امر نسبی است و دقت هر منطقدان یا مترجمی را با همتایان معاصرش می سنجند نه مثلاً با "دقت ناب محمدی"مرتیکهnoreply@blogger.com