لطیفه خیلی خوبی بود. ولی من بابِ خراب کردن لطیفه، گمان نمی کنم گزارش ناقص باشد. همچنین "از کدام طرف؟" هم بعید میدانم در این جا کاربرد داشته باشد. آیا مثلاً ما که در ایران هستیم هیچ گاه به خط مرزی بین ایران و عراق میگوییم مرز ایران؟ به گوش من که اصلاً آشنا نیست.
be nazare man az kodaam taraf chandan marbut nist va chon dar jaygahe dorosti estefade nashode az zerafat va noktesanji mamool ke dar barkhi neveshtehayat hast kaaste ast.
فرض کنید دوستی که مشغولِ گردش در امریکای جنوبی است برایم بنویسد "دارم به مرزِ پاراگوئه نزدیک میشوم." آیا معقول نیست بپرسم "از کدام طرف؟"؟ میتواند الآن در برزیل باشد یا در آرژانتین—و این تازه همهی امکانات نیست!
به گمانم منظور کاوه این است که مثلا می توان از درون جنون به مرز آن رسید و به عبارت دیگر از مجنون بودن خارج شد و یا از طرف عقلانیت (نمی دانم، مقابل جنون چیست؟) به مرز جنون نزدیک شد و پس از گذشتن از مرز مجنون شد.
از نظر جامعه شناسان، جنون برساخته ی اجتماعی است و مرزها (یا جغرافیای) جنون را نیز "افکار عمومی" تعیین می کند. از برخی دوستانم پرسیدم "دچار جنون شده" یعنی چه؟ جواب هایی که دادند را به عنوان نشانه های مرزی کشور جنون گرفتم. این نشانه های مرزی به قرار زیر بود: 1. به خطرانداختن منافع اقتصادی کوتاه یا دراز مدت خود یا دیگری 2. به خطر انداختن تندرستی جسمانی خود یا دیگری 3. به خطر انداختنِ جایگاه اجتماعی خود 4. لذت بردن از چیزهایی که "افکار عمومی" از آن لذت نمی برد یا لذت نبردن از چیزهایی که افکار عمومی از آن ها لذت می برد. شاید بتوان گفت جغرافیای جنون دوستان من چهارضلعی نامنتظمی است که اضلاع آن نفع اقتصادی، تندرستی جسمانی، جایگاه اجتماعی و لذت است.
در پاسخ به مرتيكه اگر جنون را چنان كه معمول است معادل سايكوز بدانيم در يك تعريف ساده ميتوان آنرا به صورت وضعيتي با چهار مشخصه اصلي تعريف كرد: توهم، هذيان، رفتار آشفته و گفتار آشفته. اگر قصد جستجوي اينترنتي داريد انگليسيش اين طور است:
وجه افتراق اصلي جنون با ناراحتي عصبي (neurosis) اين است كه در سايكوز فرد ارتباط خود را با واقعيت از دست ميدهد و به عبارتي نميتواند بين مسائل زاييده بيماري خود و واقعيت خارج افتراق دهد و بنابراين قبول ندارد كه بيمار است.
لطیفه خیلی خوبی بود.
پاسخحذفولی من بابِ خراب کردن لطیفه، گمان نمی کنم گزارش ناقص باشد. همچنین "از کدام طرف؟" هم بعید میدانم در این جا کاربرد داشته باشد. آیا مثلاً ما که در ایران هستیم هیچ گاه به خط مرزی بین ایران و عراق میگوییم مرز ایران؟ به گوش من که اصلاً آشنا نیست.
به گمانم که هم مسیریم!
پاسخحذفbe nazare man az kodaam taraf chandan marbut nist va chon dar jaygahe dorosti estefade nashode az zerafat va noktesanji mamool ke dar barkhi neveshtehayat hast kaaste ast.
پاسخحذفT
قضیه خم ژردن
پاسخحذفمصطفی و ناشناسِ اول،
پاسخحذففرض کنید دوستی که مشغولِ گردش در امریکای جنوبی است برایم بنویسد "دارم به مرزِ پاراگوئه نزدیک میشوم." آیا معقول نیست بپرسم "از کدام طرف؟"؟ میتواند الآن در برزیل باشد یا در آرژانتین—و این تازه همهی امکانات نیست!
به گمانم منظور کاوه این است که مثلا می توان از درون جنون به مرز آن رسید و به عبارت دیگر از مجنون بودن خارج شد و یا از طرف عقلانیت (نمی دانم، مقابل جنون چیست؟) به مرز جنون نزدیک شد و پس از گذشتن از مرز مجنون شد.
پاسخحذفاز نظر جامعه شناسان، جنون برساخته ی اجتماعی است و مرزها (یا جغرافیای) جنون را نیز "افکار عمومی" تعیین می کند.
پاسخحذفاز برخی دوستانم پرسیدم "دچار جنون شده" یعنی چه؟ جواب هایی که دادند را به عنوان نشانه های مرزی کشور جنون گرفتم. این نشانه های مرزی به قرار زیر بود:
1. به خطرانداختن منافع اقتصادی کوتاه یا دراز مدت خود یا دیگری
2. به خطر انداختن تندرستی جسمانی خود یا دیگری
3. به خطر انداختنِ جایگاه اجتماعی خود
4. لذت بردن از چیزهایی که "افکار عمومی" از آن لذت نمی برد یا لذت نبردن از چیزهایی که افکار عمومی از آن ها لذت می برد.
شاید بتوان گفت جغرافیای جنون دوستان من چهارضلعی نامنتظمی است که اضلاع آن نفع اقتصادی، تندرستی جسمانی، جایگاه اجتماعی و لذت است.
مرز پاراگوئه را نمیدانم اما در مورد مرز دانش چی؟ وقتی که میگوییم فلان کشور به مرز های دانش رسیده
پاسخحذفدر پاسخ به مرتيكه اگر جنون را چنان كه معمول است معادل سايكوز بدانيم در يك تعريف ساده ميتوان آنرا به صورت وضعيتي با چهار مشخصه اصلي تعريف كرد: توهم، هذيان، رفتار آشفته و گفتار آشفته. اگر قصد جستجوي اينترنتي داريد انگليسيش اين طور است:
پاسخحذفhallucination, delusion, disorganized speech, disorganized behavior
وجه افتراق اصلي جنون با ناراحتي عصبي (neurosis) اين است كه در سايكوز فرد ارتباط خود را با واقعيت از دست ميدهد و به عبارتي نميتواند بين مسائل زاييده بيماري خود و واقعيت خارج افتراق دهد و بنابراين قبول ندارد كه بيمار است.
روزی
پاسخحذفنامت را فاش خواهم کرد
در این سالها
که پروردگار
با لباس مبدل از شهر ما رفت
تو
خلبانهای افسردهی بسیاری را
با دوچرخهای فکسنی
از مرزهای جنون
رد کردی
سارا محمدی اردهالی
وقتی از مرز کشور جنون گذشتی ...
پاسخحذفمن شب ها، درآینه، از مرز جنون رد می شوم.
پاسخحذف